ملکالشعرا بهار:خانم آن نیست که جانانه و دلبر باشد خانم آنست که باب دل شوهر باشد
❈۱❈
خانم آن نیست که جانانه و دلبر باشد
خانم آنست که باب دل شوهر باشد
بهتر است از زن مهطلعت همسرآزار
زن زشتی که جگرگوشهٔ همسر باشد
❈۲❈
زن یکی بیش مبر زآنکه بود فتنه و شر
فتنه آن به که در اطراف تو کمتر باشد
زن شیرین به مذاق دل ارباب کمال
گرچه قند است نباید که مکرر باشد
❈۳❈
کی توان داد میان دو زن انصاف درست
کاینچنین مرتبه مخصوص پیمبر باشد
حاجتی را که تو داری به مونث زان بیش
حاجت جنس مونث به مذکر باشد
❈۴❈
با چنین علم به احوال زن، ای مرد غیور
چون پسندی که زنت عاجز و مضطر باشد
زن بود شعر خدا، مرد بود نثر خدا
مرد نثری سره و زن غزلیتر باشد
❈۵❈
نثر هرچند به تنهایی خود هست نکو
لیک با نظم چو پیوست نکوتر باشد
زن یکی، مرد یکی، خالق و معبود یکی
هر یک از این سه، دو شد مهره به ششدر باشد
❈۶❈
زن خائن تبه و مرد دوزن بیخردست
وآنکه دارد دو خدا مشرک و کافر باشد
کی پسندی که نشانی به حرم قومی را
که یکایک ز توشان قلب مکدر باشد
❈۷❈
وز پی پاس زنان، گرد حرمخانهٔ تو
چند خادم به شب و روز مقرر باشد
نسل این فرقهٔ محبوس حسود غماز
به سوی مام کشد خاصه که دختر باشد
❈۸❈
میشوند آلت حرص و حسد و کینه و کذب
نسلها، چون به یکی خانه دو مادر باشد
ربشهٔ تربیت و اصل فضیلت مهرست
مهر کی با حسد و کینه برابر باشد
❈۹❈
گر شنیدی که برادر به برادر خصمست
یا که خواهر به جهان دشمن خواهر باشد
علت واقعی آنست که گفتم، ورنه
کی برادر به جهان خصم برادر باشد
❈۱۰❈
نشود منقطع از کشور ما این حرکات
تا که زن بسته و پیچیده به چادر باشد
حفظ ناموس ز معجر نتوان خواست «بهار»
که زن آزادتر اندر پس معجر باشد
کامنت ها