ملکالشعرا بهار:چیست آن گوهر که درد خسته درمان می کند؟ اصلش از خاکست و کار لعل و مرجان می کند
❈۱❈
چیست آن گوهر که درد خسته درمان می کند؟
اصلش از خاکست و کار لعل و مرجان می کند
قوتش زابست و خاک، اما چو بادی اندرو
در دمی، چون کهربا آتش نمایان میکند
❈۲❈
هست یار آذر و چون پور آزر هر زمان
آتش نمرود را چهرش گلستان میکند
هست معشوقی مساعد لیک روزی چندبار
درد هجرش دیدهٔ عشاق گریان میکند
❈۳❈
وین عجب باشدکه آرد تردماغی هجر او
لیک وصلش کام خشک و سینه سوزان می کند
هست چون مؤبد قرین آتش و آتشکده
همزبانی لیک با گبر و مسلمان می کند
❈۴❈
در وفاداری ازو ثابت قدمتر دوست نیست
تا به روز مرگ یاد از عهد و پیمان می کنند
خانهای داردکه در دالانی و صحنی در آن
بر در آن خانه او خود، کار دربان می کند
❈۵❈
هرکس از دالان رود در صحن خانه، لیک او
چون رود درصحن، سربیرون ز دالان می کند
همدم آتش بود وز آتشش تابش بود
لیک چون آتش بروگیرند افغان می کنند
❈۶❈
نیست او غلیانی و سیگاری و چایی ولی
گه تقاضا چای و گه سیگار و غلیان می کند
هست اندر ذات خود خشک و عبوس و زرد و تلخ
لیک قند و نقل و شیرینی فراوان می کند
کامنت ها