ملکالشعرا بهار:شد وقت آنکه مرغ سحر نغمه سر کند گل با نسیم صبح، سر از خواب برکند
❈۱❈
شد وقت آنکه مرغ سحر نغمه سر کند
گل با نسیم صبح، سر از خواب برکند
نرگس عروس وار خمیده به طرف جوی
تا خویش را درآینه هر دم نظرکند
❈۲❈
لاله گرفته جام عقیقین به زیر ابر
تا با سرشگ ابر، لب خشک تر کند
وقتست تاکه نطفهٔ زندانی نبات
زندان خاک بشکند و سر بدرکند
❈۳❈
باد صبا به دایگی ابر و آفتاب
طفل شکوفه را به چمن خشک و ترکند
در مخزن شکوفه نهد دست صنع، شیر
وان شیر را بدل به گلاب و شکر کند
❈۴❈
گویی که کارخانهٔ قند است بوستان
کاجرای امر پادشه بحر و برکند
بودم امیدوار، که بعد از چهار سال
شاه جهان به چاکر دیرین نظر کند
❈۵❈
گوید دور گوشهنشینی بسر رسید
باید بهار جامهٔ خدمت به برکند
برگیرد آن قلم، که به ایران و شرق و غرب
فرزانه نسبتش به نبات و شکر کند
❈۶❈
بگشاید آن زبان، که در آفاق علم و فضل
دانا ز جان و دل سخنانش ز بر کند
از معجزات شاه بسی کارنامهها
در روزگار، ورد زبان بشر کند
❈۷❈
یک نیمه عمر او ، به ره خلق شد به باد
باید کنون تدارک نیم دگر کند
از ناکسان به غیر زیان و ضرر ندید
از لطف شاه، دفع زبان و ضرر کند
❈۸❈
بیرون ز چاپلوسی بارد، حقایقی
ز اوصاف شه به گرد جهان مشتهر کند
درکسوت معانی شیرین به نظم و نثر
احوال ملک را همه جا جلوه گر کند
❈۹❈
از لطف شاه، دربدران را دهد نوید
وز مهر شاه، بیخبران را خبر کند
زیر لوای خسرو ایران ز جان و دل
از اهل فضل گرد، سپاه و حشر کند
❈۱۰❈
*
*
با این امید سال بسر بردم، ای دریغ!
غافل که بخت، کار من از بد بتر کند
❈۱۱❈
در موسمی که مرغ کند تازه آشیان
شاهم ز آشیان کهن دربدر کند
در خانه پنج طفل و زنی رنجدیده را
گریان ز هجر شوهر و یاد پدر کند
❈۱۲❈
شاها روا مدار که بر جای هفت سین
با هفت شین کسی شب نوروز سر کند
شکوا و شیون و شغب و شور و شین را
با ذکر شه شریک دعای سحر کند
کامنت ها