گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

ملک‌الشعرا بهار:شب است و آنچه دلم کرده آرزو اینجاست ز عمر نشمرم آن ساعتی که او اینجاست

❈۱❈
شب است و آنچه دلم کرده آرزو اینجاست ز عمر نشمرم آن ساعتی که او اینجاست
ز چشم‌ شوخ رقیب ای صنم چه پوشی روی‌؟ بپوش قلب خود از وی که آبرو اینجاست
❈۲❈
حذر چه می‌کنی از چشم غیر و صحبت خلق ز قلب خویش حذر کن که گفت‌وگو اینجاست
نگاهدار دل از آرزوی نامحرم که فر و جاه و جمال زن نگو اینجاست
❈۳❈
خیال غیر مکن هیچ‌، کان حجاب لطیف که چون درد، نبود قابل رفو، اینجاست
شنیده‌ام به زنی گفت مرد بد عملی که نیست شوهر و مطلوب کامجو اینجاست
❈۴❈
قدم گذار به مشگوی من - که خواهدگفت به شوهر تو که آن سرو مشکمو اینجاست‌؟‌!
چو این کلام‌، زن از مرد نابکار شنید به‌قلب‌خوبش‌بزد دست وگفت‌: او اینجاست
❈۵❈
خدا و عشق و عفافند رهبر زن خوب بهشت شادی و فردوس آرزو اینجاست
«‌بهار» پردهٔ مویین حجاب عفت نیست «‌هزار نکتهٔ باریکتر ز مو اینجاست‌»

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۱۸

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

محمد
2019-10-24T15:45:29
به‌قلب‌خویش‌بزد دست وگفت‌: او اینجاست
سید احمد مجاب
2017-03-10T02:30:42
نگاهدار دل از آرزوی نامحرمکه فر و جاه و جمال زن (نکو) اینجاست
Mahmood Shams
2023-05-29T16:06:51.8678914
 با سلام و احترام دوستان گرامی بیت پنجم مصرع دوم بنظر دَرَد ( دریدن و پاره کردن ) درست تر نیست در تلفظ تا درد !؟ کان حجاب لطیف که چون دَرَد ، نبود قابل رفو  از نظر معنی کلمه دَرَد بنظر مناسب تر است تا درد ! لطفا کسی که مسلط بر شعر راهنمایی کند