ملکالشعرا بهار:نم باران ز بستان گرد رفته است طبیعت را گلی از گل شکفته است
❈۱❈
نم باران ز بستان گرد رفته است
طبیعت را گلی از گل شکفته است
نسیم آزاد میآید به بستان
چرا پس مرغکان را دل گرفته است
❈۲❈
عجب شوری بپاکردست بلبل
ندانم عشق در گوشش چه گفته است
به ما جز عشق و آزادی مده پند
که عاشق حرفمردم کم شنفته است
❈۳❈
بهارا بیش ازبن درگوش ملت
مزن گلبانگ آزادی که خفته است
کامنت ها