گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

ملک‌الشعرا بهار:در پایش اوفتادم و اصلا ثمر نداشت تا خون من نریخت ز من دست برنداشت

❈۱❈
در پایش اوفتادم و اصلا ثمر نداشت تا خون من نریخت ز من دست برنداشت
دل خون شد از نگاهش وبر خاک ره چکید بیچاره بین که طاقت یک نیشتر نداشت
❈۲❈
چون سر نداشتیم عبث دست و پا زدیم آری ز پا فتاد هرآن کس که سر نداشت
در خون طپیدنم ز دل زار خویش بود ورنه خدنگ ناز تو چندان خطر نداشت
❈۳❈
ازگریه‌سود نیست که‌من‌خود به‌چشم خویش دیدم که هیچ گریه و زاری اثر نداشت
یا مرگ یا وصال که فرهادکوه کن در عاشقی جز این‌دو خیالی دگر نداشت
❈۴❈
گمنام زیست هرکه ز مرگ احترازکرد جاوید ماند آنکه ز مردن حذر نداشت
جانی که داشت کرد نثار رهت «‌بهار» جانا بر او ببخش کزین بیشتر نداشت

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۳۰

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها