گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

ملک‌الشعرا بهار:درگوش دارم این سخن از پیر می‌فروش کای طفل بر نصیحت پیران بدار گوش

❈۱❈
درگوش دارم این سخن از پیر می‌فروش کای طفل بر نصیحت پیران بدار گوش
خواهی که خنده سازکنی چون غرابه خند خواهی که باده نوش کنی چون پیاله نوش
❈۲❈
کآن یک‌هزار خنده نموده است و دیده تر وین یک‌هزار جرعه کشیدست و لب خموش
پوشیده می بنوش که سهل است این خطا با رحمت خدای خطابخش جرم‌پوش
❈۳❈
بر دوش اگر سبوی می آری به خانقاه بهتر که بار منت دونان کشی به دوش
زاهدکه دین فروشد و دنیا طلب کند او را کجا رسد که کند عیب می‌فروش
❈۴❈
روزی دوکاستین مرادت بود به‌دست در باب قدر صحبت رندان ژنده‌پوش
یاری و باده‌ای وکتابی وگوشه‌ای گر دست داد پای به دامان کش و مکوش
❈۵❈
گر دین و عقل نیست مرا زاهدا مخند ور تاب وهوش نیست مرا ناصحا مجوش
کانجا که عشق خیمه زند نیست عقل و دین وآنجاکه یار جلوه کند نیست تاب و هوش
❈۶❈
ای مهربان طبیب چه پرسی ز حال من‌؟‌! چون است حال رند قدح گیر جرعه‌نوش
پارینه مست بودم و دوشینه نیز مست وامسال‌ همچو پارم و امروز همچو دوش
❈۷❈
خیز ای بهار عذرگناهان رفته خواه زان پیشترکه مژدهٔ رحمت دهد سروش

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۷۱

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها