ملکالشعرا بهار:بود آیا که دگرباره به شیراز رسم بار دیگر به مراد دل خود باز رسم
❈۱❈
بود آیا که دگرباره به شیراز رسم
بار دیگر به مراد دل خود باز رسم
بود آیا که ز ری راه صفاهان گیرم
وز صفاهان به طربخانهٔ شیراز رسم
❈۲❈
خیزم از جای و بدان شهر طربخیز شوم
تازم از شوق و بدان خطهٔ ممتاز رسم
به ملاقات گرامی ادبایی که بود
جمله را قول و غزل تالی اعجاز رسم
❈۳❈
هست رازی ازلی در دل شیراز نهان
خرّم آن روز که من بر سر آن راز رسم
بر سر مرقد سعدی که مقام سعد است
بسته دست ادب و جبهه قدمساز رسم
❈۴❈
همت از تربت حافظ طلبم وز مددش
مست مستانه به خلوتگه اعزاز رسم
مرغک تازهپرم زیر پرم گیر به مهر
تا ز فیض پر و بال تو به پرواز رسم
❈۵❈
بود آیاکه ازین تنگ قفس نیم نفس
به سر صحبت مرغان خوشآواز رسم
حافظا بندهٔ رندان جهانست «بهار»
همتی تا به یکی خواجهٔ دمساز رسم
کامنت ها