گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

ملک‌الشعرا بهار:داشت‌ شخصی ‌از همه‌ عالم‌ سه‌ دوست هرسه با او جور و او با هر سه جور

❈۱❈
داشت‌ شخصی ‌از همه‌ عالم‌ سه‌ دوست هرسه با او جور و او با هر سه جور
اولین‌، آن ثروتی کز روی سعی کرده حاصل در سنین و در شهور
❈۲❈
دومین‌، حوری‌وشی کاو را نبود یک سر مو در دلارایی قصور
سومین‌، مجموع خوبی‌ها که او کرده با مردم به‌تدریج و مرور
❈۳❈
چون زمان احتضارش دررسید خواجه داد آن هر سه را اذن حضور
کرد با ثروت وداعی سوزناک گفت کای سرمایهٔ عیش و سرور
❈۴❈
از پس مرگم چه خواهی کرد؟ گفت‌: چون تو بگذشتی اپن دارالغرور،
بر مزارت شمع‌ها روشن کنم تا شود روحت سراسر غرق نور
❈۵❈
گفت با محبوبه کای آرام جان بعد مرگم باش آرام و صبور
گفت بر قبرت چنان شیون کنم کزلحد جستن کنند اهل قبور
❈۶❈
گفت آخر بار با کردار خویش کای به خوبی غیرت غلمان وحور
تو پس ‌از مرگم چه‌خواهی کرد؟ گفت‌: من نخواهم شد ز نزدیک تو دور
❈۷❈
چون که دمساز تو بودم روز و شب با تو خواهم بود تا یوم النشور
محتضر جان ‌داد و دادند آن سه دوست نعش او را سوی قبرستان عبور
❈۸❈
آن یکی شمعی نهاد از روی کوه وان دگر اشکی فشاند از روی زور!
ثروت و زن هر دو برگشتند، لیک رفت خوبی‌های او با او به گور!

فایل صوتی قطعات شمارهٔ ۱۰۰ - ثروت - زن - کردار

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

پیمان قیامی
2016-05-06T16:53:07
در بیت یکی مانده به آخر واژه کوه غلط است و صحیح آن کره میباشد. مصرع به این معنی است که سرمایه مادی از روی اکراه شمعهایی روشن نمود .