ملکالشعرا بهار:من با تو حق صحبت دیرینه داشتم گنجی نهان ز مهر تو در سینه داشتم
❈۱❈
من با تو حق صحبت دیرینه داشتم
گنجی نهان ز مهر تو در سینه داشتم
با دوستان خواجه مرا بود دوستی
وز دشمنان خواجه به دل کینه داشتم
❈۲❈
در شادی و مصیبت و در عزل و در عمل
با خواجه حشر شنبه و آدینه داشتم
روشندل و موافق و یکروی و راستگوی
در محضر تو صورت آئینه داشتم
❈۳❈
از دشمنان خواجه کشیدم جفا، ولی
با دوستان خواجه حسابی نداشتم
تنها برای خدمت و غمخواری تو بود
گر رغبتی به شرکت کابینه داشتم
❈۴❈
خوردی فریب حاسد و دیوانه و سفیه
کز هر سه برخلاف تو پیشینه داشتم
کامنت ها