گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

ملک‌الشعرا بهار:گفتم به‌ دل چرا طربت شد بدل به غم گفتا پس از صبوریم از دل طرب مخواه

❈۱❈
گفتم به‌ دل چرا طربت شد بدل به غم گفتا پس از صبوریم از دل طرب مخواه
گفتم چه ‌خواهی‌ از دل ‌و جان بعد او بگوی گفتا ز جان و دل‌، جز رنج و تعب مخواه
❈۲❈
گفتم سبب چه شد که به غم مبتلا شدی گفتا خدای داند از من سبب مخواه
گفتم که چرخ‌، قامت من چنبری نمود گفتا ز چرخ غیر جفا و کرب مخواه
❈۳❈
گفتم ز روزگار چه باید امید داشت گفتا دگر ز شاخ صنوبر رطب مخواه
گفتم مگر به فضل و ادب آفتی رسید گفتا دگر نشانه ز فضل و ادب مخواه
❈۴❈
گفتم مگر نیارد روز و شبش نظیر گفتا دگر نظیر وی از روز و شب مخواه
گفتم مگر خرد را خوشیده بوستان گفتا ز بوستان خرد جز حطب مخواه
❈۵❈
گفتم چگونه او ملک آمد به شاعران گفتا به جز حقیقت از این لقب مخواه
گفتم مگر که مادح سلطان دین رضاست گفتا بلی بغیر ویش منتسب مخواه
❈۶❈
گفتم که دستگیر وی آیا به حشر کیست گفتا جز از محمد و آل این طلب مخواه
گفتم که مصرعی پی تاریخ او بگوی گفتا: «‌پس‌از صبوریم از دل طرب مخواه‌»

فایل صوتی قطعات شمارهٔ ۱۵۳ - در مرثیه و تاریخ فوت ملک‌الشعرا صبوری

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها