ملکالشعرا بهار:گر به آزادی زبان بودی کار آزادگان روان بودی
❈۱❈
گر به آزادی زبان بودی
کار آزادگان روان بودی
وگر این سفلگی سخن گفتی
مردم سفله بینشان بودی
❈۲❈
چه شدی فضل اگر بدی ارزان
چه شدی جهل اگر ران بودی
چه شدی گر حقایق پنهان
بر خلق جهان عیان بودی
❈۳❈
تا که نادان ز جهل و تیره دلیش
شرمگین پیش این و آن بودی
چه شدی گر دل خردمندان
ایمن از محنت زمان بودی
❈۴❈
گر ز دانش کسی بلند شدی
سر دانا بر آسمان بودی
وگر آزادگی فزودی عمر
مرد آزاده جاودان بودی
❈۵❈
کاش اخلاق خلق را هر سال
پرسش و فحص و امتحان بودی
آن که را خوی خوب راهبر است
به کفش سر خط امان بودی
❈۶❈
وان که را خوی بد سرشته به طبع
بر جبینش یکی نشان بودی
کاش نفس پلید بهتانبند
چون سگان از ییش دوان بودی
❈۷❈
یا ستمکاره بر مثال گراز
رُسته دونابش از دهان بودی
کامنت ها