گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

ملک‌الشعرا بهار:بهار قطعهٔ فرخ شنید و خرم گشت چو کشت خشک ز ترشیح ابر نیسانی

❈۱❈
بهار قطعهٔ فرخ شنید و خرم گشت چو کشت خشک ز ترشیح ابر نیسانی
و یا چو عاشق نومید گشته از دیدار که یار سر زده ییش آیدش به مهمانی
❈۲❈
فسرده بودم و از عمر خویشتن بیزار که کرد شعر توام روح تازه ارزانی
سخن ز حبس چه گویم که زندگی حبس است به کشوری که ذلیلند عالی و دانی
❈۳❈
درون حبس بسی خوب‌تر گذشت به من ز اختلاط فرومایگان تهرانی
همه دوروی و سخن‌چین و دزد و بی‌ایمان عبید اجنبی و خصم جان ایرانی
❈۴❈
نه هوش فطری و نی رسم و راه مکتبی نه حس ملی و نی شیوهٔ مسلمانی
چو کبک کرده سر خود به زیر برف نهان مگر نبیندشان کس ز فرط نادانی
❈۵❈
به‌راستی که وزیر و وکیل جمله خرند خران بارکش پشت ریش پالانی
به حیرتم که چرا در بسیط ری دانا پیاده می‌رود و خر بدین فراوانی
❈۶❈
همه ز قدرت شه سوء استفاده کنند به فاش ساختن کینه‌های پنهانی
به زور بازوی شه مغز عاجزان کوبند زهی فقیرکشی و ضعیف‌رنجانی
❈۷❈
همیشه در پی آزار اهل مملکت‌اند گمان برند که این است مملکت‌رانی
ز کارهای سیاسی جدا شدم امسال که بود یکسره طنازی و تن‌آسانی
❈۸❈
به کار علم و معارف به‌جد شدم مشغول که هست معرفت و علم قوت انسانی
مرا ز مشغلهٔ درس و بحث هیچ نبود خبر ز قصهٔ شیرازی و صفاهانی
❈۹❈
پی خوش‌آمد شه ناگهم درافکندند به محبسی که بود جای سارق و جانی
«‌به حسب حال خود این بیت کرده‌ام تضمین ز قول رودکی آن شاعر خراسانی
❈۱۰❈
«‌به حسن صوت چو بلبل مقید قفسم به جرم حسن چو یوسف اسیر و زندانی‌»
هر آن بدی که رسد از زمانه خرسندم به شکر آن که ندارم عذاب وجدانی
❈۱۱❈
ز حال بنده غرض فرخا مشو نگران که راستکار بود رستگار خود دانی

فایل صوتی قطعات شمارهٔ ۱۸۳ - جوابی به قطعه محمود فرخ

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها