گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

ملک‌الشعرا بهار:به شهر شروان بُد شاعری بهار بنام که شهره بود به مطبوعی و سخن‌دانی

❈۱❈
به شهر شروان بُد شاعری بهار بنام که شهره بود به مطبوعی و سخن‌دانی
از آن سخنور جز اندکی ندانم شعر هم آنچه دانم دانند عالی و دانی
❈۲❈
به شعر خویش هم‌اکنون مفاخرت نکنم که فخر بر هنر خود بود ز نادانی
به دیو مردم نادان همی نبندم دل کزین گروه نبینم به جز گران جانی
❈۳❈
ولی از اینان یک‌تن شدست خصمی من به رای ابلیسی و به خوی شیطانی
همی چه گوید گوید کزان بهار توراست ز شعر دفتری انباشته به پنهانی
❈۴❈
چه بازگویم با ابلهی چنین که ز جهل نکو نداند شروانی از خراسانی
چه رنجه دارم تن در ستیز آن که بود به ... خوردنش آسایش و تن‌آسانی
❈۵❈
دریغ باشد پرداختن به چونین دیو مرا که هست به ملک سخن سلیمانی
ایا فسانه به جهل و دریده ک.. و کفل چنان که سلمان در پاکی و مسلمانی
❈۶❈
به ک.. خویش فرو بر سطبر ک‌.. بهار سپس بسنج که‌طوسی‌است‌یاکه شروانی

فایل صوتی قطعات شمارهٔ ۱۸۵ - بهار شیروانی

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها