ملکالشعرا بهار:ای مدیری که ز نوک قلمت تیر در دیدهٔ اهل نظرست
❈۱❈
ای مدیری که ز نوک قلمت
تیر در دیدهٔ اهل نظرست
هیکل نحس تو و اخلاقت
هر یکی از دگری زشتترست
❈۲❈
تویی آن حلقهٔ مفقوده که او
بین بوزینه و جنس بشرست
هر گزافی که به عالم علمست
هر دروغی که به گیتی سمرست
❈۳❈
در سیهنامهٔ تو مندرجست
در ورقپارهٔ تو منتشرست
فکرهای کج و بیمعنی تو
همچو احکام ستاره شمرست
❈۴❈
هرکه را مدح کنی منفعلست
هرکه را قدح کنی مفتخرست
با تو ای مظهر خر، چهتوان کرد
تف به گور پدر هرچه خرست!
کامنت ها