گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

ملک‌الشعرا بهار:بگرفتم آفتابه که گیرم ره مبال آژان گرفت راهم و گفتا اجازه نیست

❈۱❈
بگرفتم آفتابه که گیرم ره مبال آژان گرفت راهم و گفتا اجازه نیست
گفتم تو تا اجازه فراز آری از رئیس من ریده‌ام به خویش‌،‌ بگفتا که چاره چیست
❈۲❈
یاران نظر کنید که جز من به روزگار آن‌کس که بی اجازهٔ دولت نریده کیست

فایل صوتی قطعات شمارهٔ ۲۸ - در زندان شهربانی

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

مصطفی گلیاری
2015-10-02T19:06:02
آن کس که بی اجازه ی دولت نریده کیستدرست است. وزن شهر مفعول فاعلات مفاعیل فاعلاتاست و اگر ریده باشد وزن و معنی خراب می شود. باید نریده کیست باشد تا خراب نشود.