ملکالشعرا بهار:سکته کرد و مرد ایرج میرزا قلب ما افسرد ایرج میرزا
❈۱❈
سکته کرد و مرد ایرج میرزا
قلب ما افسرد ایرج میرزا
بود مانند می صاف طهور
خالی از هر درد ایرج میرزا
❈۲❈
سعدی ای نو بود و چون سعدی به دهر
شعر نو آورد ایرج میرزا
از دل یاران به اشعار لطیف
زنگ غم بسترد ایرج میرزا
❈۳❈
دائما در شادی یاران خویش
پای میافشرد ایرج میرزا
برخلاف آخر ز مرگ خویشتن
خلق را آزرد ایرج میرزا
❈۴❈
ای دریغا کانچه را آورده بود
رفت و با خود برد ایرج میرزا
گورکن فضل و ادب را گل گرفت
چون به گل بسپرد ایرج میرزا
❈۵❈
سکته کرد و از پس پنجاه و پنج
لحظهای نشمرد ایرج میرزا
مرد آسان لیک مشکل کردکار
بر بزرگ و خرد ایرج میرزا
❈۶❈
گفت بهر سال تاریخش بهار:
وه چه راحت مرد ایرج میرزا
کامنت ها