ملکالشعرا بهار:دیشب آن شوخچشم پاریسی رقص را پایهٔ نکو برداشت
❈۱❈
دیشب آن شوخچشم پاریسی
رقص را پایهٔ نکو برداشت
گاه دستی به اشتها افشاند
گاه پایی به آرزو برداشت
❈۲❈
قصه کوته حجاب عفت را
ماهرانه ز پشت و رو برداشت
ناگهان پای نازکش لغزید
بر زمینخورد و هایوهو برداشت
❈۳❈
دلزجا جستو همچوگلز زمین
بدن نازنین او برداشت
دل مسکین ز بیم زحمت یار
گفتگوکرد و جستجو برداشت
❈۴❈
یار دستی کشید در بن ناف
پرده از روی گفتگو برداشت
گفتمایدوستحقهات بشکست
گفت نشکست لیک مو برداشت
کامنت ها