گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

ملک‌الشعرا بهار:دوش زندانبان بگشاد در و با من گفت مژده ای خواجه که امروز گل سرخ شکفت

❈۱❈
دوش زندانبان بگشاد در و با من گفت مژده ای خواجه که امروز گل سرخ شکفت
ناگهان اشگم از دیده روان شد زبرا یادم از خانه ی خویش آمد و مغزم آشفت
❈۲❈
خادمی آمد و از خانه بیاورد خورش مرد زندانبان آن گریه ی من با وی گفت
یادم آمدکه به فصل گل با دلبر خویش پیش هر گلبن بودیم به گفت و به‌ شنفت
❈۳❈
که گلی رنگین چیدم من و دلبر بگرفت ساق آن گل را زیر شکن زلف نهفت
گه یکی چید نگار من و بر سینهٔ من نصب کرد آن گل و بوسیدم دستش هنگفت
❈۴❈
بجز این دو نشد از باغ گلی چیده که هست گل به گلبن‌خوش و بلبل به کل و مرد به جفت
دلم آزرده شد از دیدن آن خرمن گل بیم آن بود که بر لب گذرد حرفی مفت

فایل صوتی قطعات شمارهٔ ۳۶ - گل سرخ‌

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

مهناز
2016-05-18T11:06:34
ساق آن گل را زیر شکن زلف نهفت،،، همذات پنداری دارم باهاش