ملکالشعرا بهار:چو ازگشت زمان آلمان و اتریش به چنگ حزب نازی اندر افتاد
❈۱❈
چو ازگشت زمان آلمان و اتریش
به چنگ حزب نازی اندر افتاد
بپا گردید جنگی خانمانسوز
که مانندش ندارد آدمی یاد
❈۲❈
ز ده کشور فزون در چنگ آلمان
به یک ضربت شدند از هستی آزاد
عروس دهر پاربس نکوروی
بخفت اندر بر این تازه داماد
❈۳❈
به پیش این قضای آسمانی
به تنها انگلستان اندر استاد
ولی ملک عراق اندر میانه
ز ناگه کودتایی کرد بنیاد
❈۴❈
«رشید عالی» از اعیان تازی
بهآشوب و بهشورشدست بگشاد
وزان پیمان که با انگلستان بود
گذرکرد و ندای حرب درداد
❈۵❈
به قصد پادگان انگلستان
سپاه از هر طرف بیرون فرستاد
برای یاربش آمد ز محورا
*اببما به هفتاد به هشتاد
❈۶❈
بپا شد طرفه جنگی کز نهیبش
برآمد از جوان و پیر فریاد
رشید ازترکو ایرانیاوریخواست
به دستآویز عهد سعدآباد
❈۷❈
در این اثنا سپاه انگلستان
مظفرگشت در آغاز خرداد
رشید عالی از بغداد بگریخت
هزیمت راگرفته پیشی از باد
❈۸❈
سوی خاک عجم از آب بگذشت
دل از غم، پر ز آتش، لب پر از باد
بلیبیشکهزیمت جست خواهد
چو شاگردی بجوید کین استاد
❈۹❈
نبود این، جز یکی آشوب ناچیز
کزان آشوب جنگی بلعجب زاد
هم از این بلعجبتر نکته اینست
که تاریخش بود «آشوب بغداد»
کامنت ها