گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

ملک‌الشعرا بهار:گو، ز من باد سحرگه به صفاهانی زشت که کیی تو که به رخ بسته‌ای از حیله نقاب

❈۱❈
گو، ز من باد سحرگه به صفاهانی زشت که کیی تو که به رخ بسته‌ای از حیله نقاب
غیرت از جنس تو برخیزد اگر برخیزد سنبل از شوره‌، می از سرکه و ماهی ز سراب
❈۲❈
تیر در چشم تو چونان که به چشم تو مژه تیز بر ریش تو چونان که به‌ ریش تو گلاب
پنجه‌ات باد قلم تا که به‌ دست تو قلم در پیت باد بلا تا که به پیش تو کتاب
❈۳❈
کشور از جنس کثیف تو چو جنس تو کثیف وطن از فکر خراب تو چو فکر تو خراب
خبث‌، پنهان به ضمیر تو چو آتش به حجر فحش‌، پیدا ز کلام تو چو باران ز سحاب
❈۴❈
تو و ناهید پدر سوخته چون عود و سلیم نر و ماده بهم افتاده چو در کوی کلاب
نامهٔ تو ببرت چون ببر مرده کفن خامهٔ او به کفش چون به کف قحبه خضاب
❈۵❈
تو هجا گویی و ناهید ز تو نقل کند نیک بنگر به‌ چه ماند عمل آن دو جناب
چون یکی خر که بره پشگلکی اندازد پس جعل نقل کند پشگل او را به‌ شتاب
❈۶❈
تو چو بوجهلی وناهید چو حمال حطب ای سر و گردنتان درخور شمشیر و طناب
ای سیه نامهٔ ناهید و طرفدار ... آلت آلت بدخواه وطن در هر باب
❈۷❈
ورق سرخ و سیاه تو بود کهنهٔ حیض یا رخ فاحشه ی پیرکه مالد سرخاب
شغل کناسی و قصابی با هم نسزد ای اجانب راکناس و وطن را قصاب
❈۸❈
زر ز «‌هاوارد» بگیری و دهی فحش به‌خلق زبر آوار بمانی تو و یا لیت تراب
ز انگلستان مستان پول و ضیا را مستای گول «‌نرمان‌» مخور و سوی خیانت مشتاب
❈۹❈
زان که او خاک وطن را به اجانب دادست بگرفته زر و امروز بترسد ز حساب
بهر مشروطه یکی ... تراشیده ز سنگ مالشش داده و شق کرده به‌ دست اصحاب
❈۱۰❈
باش تا روز به شب نامده آن‌... تا حجامتگه تو بر درد از یک شپشاب
قدر مشروطه ندانستی و غافل که خدای کافر نعمت را وعده نمودست عذاب
❈۱۱❈
برشکن شاخهٔ‌ آزادی و چون گاو بخور برفکن ریشهٔ مشروطه و چون‌ خرس به‌ خواب
می‌شود زور ز شومی ضیا روز تو شب می‌شود زود ز بیداد رضا قلب تو آب

فایل صوتی قطعات شمارهٔ ۷ - در هجو روزنامهٔ اصفهان و نامهٔ ناهید

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

خدیو ادب شناس
2015-05-28T19:17:43
جناب احسان گرامی ، استاد بزرگ بهار ، در مطلع این قصیده از این جناس تام بهره برده و شما چه زیرکانه به این نکته پی بردید ، احسنت...
احسان
2015-04-07T15:01:15
بهار، به حسب ذات شاعری، بسیار قوی، غنی و مستغنی بود و شاید در چند قرن اخیر کسی چون او نیامده باشد، اما در اجرای این ذات شاعرانه و در ریزه کاریها، بسیار بی دقت و بی مبالات و گاه حتی کج سلیقه بود. مثال ساده اش مطلع این قصیده که باید بهترین بیت باشد و آن هم مصرع یکش و آن هم وازۀ نخستش. بخواید: گوز من....هرچن با ویرگول گذاری سعی شده این قباحت محو شود، اما موقع خواند باز همان است که نباید.