ملکالشعرا بهار:هر شب میان خانه افسر زن ... نامحرمان صلای خبردار می کشند
❈۱❈
هر شب میان خانه افسر زن ...
نامحرمان صلای خبردار می کشند
مرد و زن و پدرزن و مادرزن و عروس
در بزم عیش باده کلنار می کشند
❈۲❈
کدبانوان و دخترکان و عروسکان
در نزد غیر پرده ز رخسار می کشند
از بس غربو و هلهله، گویی میان جمع
نایب حسین را به سردار می کشند
❈۳❈
ضرب و غریو و کف زدن خارج از اصول
کوبی که خرس را سوی بازار می کشند
مشدی عباد و قربده و دنبلی ...
برگرد کمان و دف و تار می کشند
❈۴❈
هرکس که نیمشب ز خیابان گذرکند
او را میان خانه به اصرار می کشند
کف میزنند وهلهله بسیار می کنند
می میخورند و عربده بسیار می کشند
❈۵❈
همسایگانخستهءمسکین ز خواب خوش
برجسته فحش داده و سیگار می کشند
دنبک روان و دایره گرم و رنودمست
تا صبحدم ز گردهٔ هم کار می کشند
❈۶❈
پرسیدماز پلیسمحل کاین سرا زکیست؟
کانجا حجب، ز چهرهٔ اسرار می کشند
نرمک جواب داد که هست این حرمسرا
بازار ... فروشی و ... جار می کشند
کامنت ها