ملکالشعرا بهار:مثقلی با من ز روی طنز گفت صحبت از فضلت به کشور میرود
❈۱❈
مثقلی با من ز روی طنز گفت
صحبت از فضلت به کشور میرود
گر ترا دستی است درعلم سیر
کشف این رمزت میسر میرود
❈۲❈
این جهان چه؟ گاو چه؟ ماهی کدام
کز خیالش عقلم از سر میرود
گفتم اندر بیثباتیهای دهر
زبن اشارتها مکرر میرود
❈۳❈
یعنی این دنیاست روی شاخ گاو
پشت کردی، تا به آخر میرود
کامنت ها