ملکالشعرا بهار:چهار کار دژآگاهی (نادانی) و دشمنی و بدی با تن خود کردن است: یکی پادیاوندی (یعنی:...
چهار کار دژآگاهی (نادانی) و دشمنی و بدی با تن خود کردن است: یکی پادیاوندی (یعنی: زبردستی و زورمندی) نمودن، دیگر درویش متکبر که با مردی توانگر نبرد آورد، دیگر مرد پیر ریژخوی که زنی برنا به زنی گیرد و دیگر مرد گشن (جوان) که زنی پیر به زنی کند.
دژآگه چهار است کز خوی بد
دژآگه چهار است کز خوی بد
❈۱❈
کند دشمنی با تن و جان خود
یکی «پادیاوند» مردم گزای
به هر کار و هر چیز زور آزمای
دگر نره دروبش با داروبرد
❈۲❈
که با مهتر از خویش جوید نبرد
سه دیگر کهن سالهٔ ریژخوی
که هنگام ییری شود جفت جوی
کرا پیر سر هست جفت جوان
❈۳❈
بود دشمن خویشتن بی گمان
چهارم جوانی که جوید زنی
شود جفت پیرهزن ربمنی
جوانی که خسبد بر پیرهزن
❈۴❈
بود بی گمان دشمن خویشتن
کامنت ها