ملک‌الشعرا بهار:علم از بهر چیست ای استاد تاکه گیتی شود به علم آباد
❈۱❈
علم از بهر چیست ای استاد
تاکه گیتی شود به علم آباد
علم بهر خیالبافی نیست
کار دانش بدین گزافی نیست
❈۲❈
باید از علم سود برخیزد
چون درختی کز او ثمر خیزد
هرکه از علم بهره‌ورگردد
مایه ی راحت بشر گردد
❈۳❈
گرچه علم تو پیچ در پیچ است
چون نپیوست با عمل هیچ است
عملت نیز اگر نداشت ثمر
هست چون علم بی‌عمل ابتر
❈۴❈
عالم بی‌ثمر دغل باشد
راست چون علم بی‌عمل باشد
پس تو ای مرد ذوفنون اجل
داد هر علم چون دهی به عمل؟
❈۵❈
ور به یک فن عمل کنی کم و بیش
آن دگرها چه می کشی با خویش
آن که را خنگ راهوار بود
از جنیبت کشیش عار بود
❈۶❈
ورنمایی عمل به جمله علوم
لقبت نیست جز جهول و ظلوم
گرتو علم از برای آن خواهی
که بدان قدر دوستان کاهی
❈۷❈
اندر آیی به حلقهٔ فضلا
بنشینی به صدر عزّ و علا
لب گشایی و گفتن آغازی
اصطلاحی، دو سه، بیان سازی
❈۸❈
مرد یک فن نشسته خامش و پست
تو ز شاخی‌به‌شاخه‌ای‌زده دست
با همه علم‌ها برآیی راست
جز به علمی که اوستاش آنجاست
❈۹❈
گر درآیی به محفل علما
ویژگان علوم ارض و سما
هریکی خاص گشته در هنری
یافته از رموز آن خبری
❈۱۰❈
مانی آنجای همچو خر بوحل
ننهندت به قدر پشه محل
پیش نادان مثل به دانایی
پیش دانا مثل به کانایی
❈۱۱❈
تو به کاری نیایی ای مسکین
بهتر از تست مرد سرگین چین
کامنت ها