ملکالشعرا بهار:آسمانها ز دل برپا شد وانجم از عدل عالمآرا شد
❈۱❈
آسمانها ز دل برپا شد
وانجم از عدل عالمآرا شد
وین سرادق که بیحسابستی
عدل اگر نیستی خرابستی
❈۲❈
عدل اگر از میان برافتادی
اختران یک به دیگر افتادی
عدل همچون به دایره نقط است
هر طرف ظلم و عدل در وسط است
❈۳❈
مثلست آن که مهتربطحا
گفت: خیر الامور اوسطها
هرکه داند شناخت حد وسط
نکند خود به هیچ کار غلط
❈۴❈
عقل شاگرد و اوستاد عدلست
هرکه او عادلست با عقلست
همه استمگران جهولانند
ظالمان، جاهلان و غولانند
❈۵❈
دیوکآمد به بدتری شهره
بوده مردی ز عقل بیبهره
جاهلانند از دوسر ساقط
گه مفرّط شوند و گه مفرط
❈۶❈
گوئیش رو که افتی از سر بام
پس رود تا فتد ازآن سر بام
جهل با ظلم خوش درآمیزد
دشمنی ها ازین میان خیزد
❈۷❈
راستان مردم میانهروند
ظالمان فرقهٔ کرانه روند
عقل خود از قیاس عدل بود
عقل بهر شناس عدل بود
❈۸❈
عاقلان عادلند در دنیا
به دو لفظ اندرست یک معنا
جاهلان ظالمند یا مظلوم
مترادف بود جهول و ظلوم
کامنت ها