ملکالشعرا بهار:به ماه سفندار یک سال شید بتابید بر یاسمین سپید
❈۱❈
به ماه سفندار یک سال شید
بتابید بر یاسمین سپید
نشسته هنوز از ستم دست، دی
ز ابرو برافشاند خورشیدخوی
❈۲❈
گره شد گلوگاه باد شمال
هوای دژم را نکو گشت حال
بهصد رنگ، سیمرغ زربن کلاه
بزد تیر در چشم اسفند ماه
❈۳❈
گدازید برف و بتابید شید
بجوشید سبزه، بجنبید بید
دو ده روز از آن پیش کاید بهار
فریبنده خورشید شد گرم کار
❈۴❈
به دستان خورشید و زرق سپهر
بهاری پدیدار شد خوبچهر
بزد برگک تر سر از شاخ خشک
پر از مشک شد زلفک بیدمشگ
❈۵❈
دو سه روز شب گشت و شب روز شد
گل پیشرس گلشنافروز شد
نگار بهار و عروس چمن
گل یاسمین زیور انجمن
❈۶❈
به یک ماه از آن پیش کایّام اوست
برآمد ز مغز و برون شد ز پوست
بخندید بر چهر خورشید، روز
به شب خفت پیش مه دلفروز
❈۷❈
ندانست کایدون نه هنگام اوست
که برجای می زهر در کام اوست
به ناگه طبیعت برآمد ز خواب
فروخفت خورشید و برشد سحاب
❈۸❈
بغرید باد از برکوهسار
بیفتاد ناژو و خم شد چنار
زمانه خنک طبعی آغاز کرد
طبیعت به سردی سخن ساز کرد
❈۹❈
بیفتاد برف و بیفسرد جوی
سیه زاغ در باغ شد بذلهگوی
سراسر بیفسرد و پژمرد باغ
همان پیشرس گوهر شبچراغ
❈۱۰❈
شکرخند نازش به کنج لبان
بیفسرد و دشنامش اندر زبان
چنین است پاداش زود آمدن
به امّید باطل فرود آمدن
❈۱۱❈
من آن پیشرس غنچهٔ تازهام
که هرجا رسیده است آوازهام
من آن نوگل برگ جان خوردهام
به غفلت فریب جهان خوردهام
❈۱۲❈
سبک راه صد ساله پیمودهام
به بیگاه رخساره بنمودهام
به خون گرمی روزبشکفتهام
ز دمسردیشببهخون خفتهام
❈۱۳❈
ز بیآبی عرف پژمردهام
ز سرمای عادات افسردهام
نبوده در ایام یک روز شاد
نخندیده در باغ یک بامداد
❈۱۴❈
مرا دیر شد روز و بگذشت کار
تو روز جوانی غنیمت شمار
بهار جوانیت سرسبز باد
دلت خرم و خاطرت نغز باد
❈۱۵❈
همی باش خندان درین بوستان
ز تو شاد و خرم دل دوستان
که من زین جهان چشم برداشتم
لبان بستم و مژه برکاشتم
❈۱۶❈
بهار مرا کرد گیتی خزان
بهار منا نوبت تو است هان
کامنت ها