ملکالشعرا بهار:ایا پور پند مرا یاد دار پدرت آنچه گوید فرا یاد آر
❈۱❈
ایا پور پند مرا یاد دار
پدرت آنچه گوید فرا یاد آر
مگوی آنچه معنی ندانیش کرد
مکن آنچه نیکو نتانیش کرد
❈۲❈
سرمایهٔ مرد دانستن است
دگر خواستن پس توانستن است
چو مردمتوانستودانستو خواست
کند راست و آید بر او دهر راست
❈۳❈
به چیزی کزآن چیزخیریت نیست
اگر بگروی بر تو باید گریست
به هرکارکرد، ای گرامی پسر
رضای خدا جوی و خیر بشر
❈۴❈
به راهی که پایان ندارد مرو
چو رفتی از آن راه واپس مشو
به کاری که نیکو ندانیش بن
مپیچ و میندیش و دعوی مکن
❈۵❈
به گفتار، کردار را یارکن
بخوان و بدان آنگهی کار کن
به قولی که با فعل ناید درست
مبر رنج کان قول قولی است سست
❈۶❈
دو رو دارد این گیتی گوژبشت
یکیروی از آن نرم و دیگر درشت
برونی به گفتارها پرنگار
درونی به کردارها استوار
❈۷❈
حقیقتدروناست و صورت برون
خرد از برون زی درون رهنمون
برون دیگر و اندرون دیگر است
میانجی رهی پیچ پیچ اندر است
❈۸❈
برون را نظر خواند دانا وگفت
نظر بیتحقق نیرزد به مفت
برون را مپیرای همچون خزف
درون را بیارای همچون صدف
❈۹❈
صدفرا برون چونخزفنغزنیست
خزف را درون لیکن آن مغز نیست
مخور عشوه اهل روی و ریا
که شکر نیارد نی بوریا
❈۱۰❈
گزافه است هنگامهٔ عامیان
که پرگوی طبلاند و خالی میان
تهیمغز شد طبل بیچشم وگوش
از آنرو به چیزی برآرد خروش
❈۱۱❈
خروش جرس از سر درد نیست
ازیرا فریبنده مرد نیست
فریب فریبنده مردم مخور
عسل از بن نیش کژدم مخور
❈۱۲❈
به پیکار جنگاوران زمان
همان تیر مرسوم نه در کمان
که گر تیر دشمنجوی پیش جست
تو را چوبه و چرخ باید شکست
❈۱۳❈
مشو غره از های و هوی عوام
که گیرند هرچ آن دهندت، تمام
نهندت بهٔک دست بالای سر
نگون افکنندت به دست دگر
کامنت ها