ملکالشعرا بهار:از عوام است هرآن بد که رود بر اسلام داد از دست عوام
❈۱❈
از عوام است هرآن بد که رود بر اسلام
داد از دست عوام
کار اسلام ز غوغای عوام است تمام
داد از دست عوام
❈۲❈
دل من خون شد درآرزوی فهم درست
ایجگرنوبتتوست
جان به لب آمد و نشنید کسم جان کلام
داد از دست عوام
❈۳❈
غم دل باکه بگویم که دلم خون نکند
غمم افزون نکند
سر فرو برد به چاه و غم دل گفت، امام
داد از دست عوام
❈۴❈
سخنی پخته نگفتم که گفتند به من
چند این خام سخن
سوختم سوختم از سردی این مردم خام
داد از دست عوام
❈۵❈
زانچه پیغمبر گفته است و درو نیست شکی
نپذیرند یکی
وحی منزل شمرند آنچه شنیدند از امام
داد از دست عوام
❈۶❈
همگی خفته و آسوده ز نیکی و بدی
خواب مرگ ابدی
چه توان کرد، علی گفت که الناس ینام
داد از دست عوام
❈۷❈
درنبوت نگرفتند ره نوح نبی
داد ازین بیادبی
در خدایی بنمودند به گوساله سلام
داد از دست عوام
❈۸❈
به هوای نفسی جمله نمایند قعود
آه از این قوم عنود
به طنین مگسی جمله نمایند قیام
داد از دست عوام
❈۹❈
پیش خیل عقلا زابلهی و تیرهدلی
شرزه شیرند، ولی
پیش سیر عقلایی، حشراتند و هوام
داد از دست عوام
❈۱۰❈
عاقل ار بسمله خواند به هوایش نچمند
همچو غولان برمند
غول اگر قصه کندگرد شوند از در و بام
داد از دست عوام
❈۱۱❈
سنت و شرع کتاب نبوی مانده زکار
عقل برخاسته زار
جهل بنشسته به سلطانی این خیل لئام
داد از دست عوام
❈۱۲❈
عاقل آن به که همه عمر نیارد به زبان
نام این بیادبان
که دراین قوم نه عقلست و نه ننگست و نه نام
داد از دست عوام
❈۱۳❈
نه براین قوم نماید نفس عیسی کار
نه مقالات بهار
نه نسیم سحری بگذرد از سنگ رخام
داد از دست عوام
❈۱۴❈
پیش جهال ز دانش مسرایید سخن
پند گیرید ز من
که حرام است حرام است حرام است حرام
داد از دست عوام
کامنت ها