ملکالشعرا بهار:دیشب من و پروانه سخن میگفتیم گاه از گل و گه ز شمع، میآشفتیم
❈۱❈
دیشب من و پروانه سخن میگفتیم
گاه از گل و گه ز شمع، میآشفتیم
شد صبح نه پروانه به جا ماند و نه من
گل نیز پر افشاند که ما هم رفتیم
کامنت ها