گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

ملک‌الشعرا بهار:اندرین شهر پدید آمده مادامی چند بسته بر پای دل خستهٔ ما، دامی چند

❈۱❈
اندرین شهر پدید آمده مادامی چند بسته بر پای دل خستهٔ ما، دامی چند
گشته ایام به کام دل ناکامی چند بعد از این ما و سر زلف گل‌اندامی چند
❈۲❈
فتنه در شهر فزونست‌، به ماکاری نیست رایت امن نگونست‌، به ماکاری نیست
ما چه دانیم که دشمن به گناباد چه کرد یا عدو در درجز فتنه و بیداد چه کرد
❈۳❈
طبس از دزد و دغل ناله و بیداد چه کرد ما برآنیم که آن لعبت نوشاد چه کرد
ما و آن خانم خوش‌لهجهٔ اسرائیلی به جهنم شرف دولتی و فامیلی
❈۴❈
سر ظهر است‌، دهن خشک و کسالت بسیار کارها ماند به عصر ای بت شیرین‌گفتار
ای پسر سفره بینداز که شد وقت ناهار راستی عصر بنا بود سواری و شکار
❈۵❈
احتمالست که امروز بیاید خانم نظر لطف به یاران بگشاید خانم
حالیا وقت نداریم به دیدار و سلام آنچه راپورت رسیده است بماند تا شام
❈۶❈
وقت لاتار مغازه است بود صبر حرام زود باشید، که تنهاست در آنجا مادام
برویم آنجا تا چند بلیطی بخریم آبجو نیز در آنجا دو سه بطری بخوریم
❈۷❈
آن کراوات که من بستم با آن صافی نپسندیدش مادام ز بی‌انصافی
هرچه اصرار نمودم ز مزخرف بافی هیچ نشنید و مرا هست همین غم کافی
❈۸❈
که چرا بر من‌، بدبین شده مادام قشنگ من چه کم دارم آخر ز جوانان فرنگ
چون فکل از ستمت سینه فگارم خانم چون کراوات گره خورده به کارم خانم
❈۹❈
با نگاه تو کجا چشم به مردم دارم گر همه شهر بدانند که من دم دارم
فخرم اینست که دم دارم و در دام توام دشمن نوع خود و عاشق بدنام توام
❈۱۰❈
من چه‌ دانم که‌ خراسان چه‌ و این ‌شور و شرش یا چه شد حالت سرحد و چه‌ آمد به سرش
آنکه شد محو تو، ازخویش نباشد خبرش گر رعیت ز میان رفت‌، به گور پدرش
❈۱۱❈
من تو را دیدم و از غیر تو پوشیدم چشم با سر زلف تو باشد دو جهان پیشم پشم
ای بت سنگدل‌، ای خانم زیبای ملوس سخت زیبندهٔ آغوشی و شایستهٔ بوس
❈۱۲❈
تا توئی در بر من نیست مرا جای فسوس انگلیس ار فکند شورش و گر آید روس
تو یقین دان که مرا یک سر موئی غم نیست گر به ایران نشود، جای دگر، جا کم نیست
❈۱۳❈
نوبهارا! چقدر خیره و رک حرف زنی سخت بد مسلک و غوغاگر و شورش فکنی
تا به کی موی دماغ من و امثال منی چند اندر پی اصلاح امور وطنی
❈۱۴❈
گر وطن در دم نزع است برادر! به تو چه تو که غمخوار وطن نیستی‌، آخر به تو چه

فایل صوتی ترکیبات انتقاد از اوضاع خراسان

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

ابن فردوس
2017-11-28T21:21:08
این مصرع را چگونه می توان درست خواند؟ (یا عدو در درجز فتنه و بیداد چه کرد) اگر بجای درجز( که شاید درگز باشد) رجز خوانده شود بهتر نیست؟
حسین،۱
2017-11-29T00:52:11
فردوس جان بخوان ” دره گز “ درست می شودزنده باشی