ملک‌الشعرا بهار:ای شب قدر و ای خزانهٔ اجر و سلام علیک حتی‌الفجر
❈۱❈
ای شب قدر و ای خزانهٔ اجر
و سلام علیک حتی‌الفجر
رخ خوبت بناکنندهٔ وصل
سر زلفت فناکنندهٔ هجر
❈۲❈
دل پاکت زلال چشمهٔ فیض
دم صبحت کلید مخزن اجر
نور بخشی و رنج کاهی تو
بهتر ار صدهزار ماهی تو
❈۳❈
شدم از فرقتت بتاب، ای شب
ازمن خسته رخ متاب ای شب
مطلع دیده‌ام ز دیدن تو
شده پرنور آفتاب ای شب
❈۴❈
وصلت‌ای‌شب‌به‌من‌شده‌است‌حلال
گشته برمن حرام خواب ای شب
عجبا للمحب کیف ینام
کل نوم علی المحب حرام
❈۵❈
داشتم در دل ای شب طناز
آرزوی تو در شبان دراز
هجرت امشب کشیده پرده به روی
وصلت‌امشب گشاده چهره به ناز
❈۶❈
فخرت‌این بس به‌روزهاکه شدی
شب میلاد سبط شاه حجاز
پادشاه صفا و سیر و سلوک
بوالحسن مالک‌الرقاب ملوک
❈۷❈
آن که بدرالبدور ایقان است
وان که شمس‌الشموس عرفانست
در شریعت قبول حضرت او
هست فرعی که اصل ایمانست
❈۸❈
فرش ایوانش عرش‌تقدیس است
خاک درگاهش آب حیوانست
زآب حیوانش حی شود لاشی
و من الماء کل شیئی حی
❈۹❈
هستی او اساس تجرید است
روش او اصول توحید است
حکمت‌شرع و دین به‌فکرت اوست
فکرت دیگران به تقلید است
❈۱۰❈
گنجه‌ای بطون قرآن را
پنج انگشت او مقالید است
کنت کنزا که کردگار سرود
قصدش این گنج پاک عرفان بود
❈۱۱❈
من که در بندگیش دلشادم
از غم هست و نیست آزادم
نیستم مبرم و حسود و لئیم
واسع‌الصدر و مشفق و رادم
❈۱۲❈
گر ز کید زمانه در رنجم
نیست غم کز ولای او شادم
کوه پیش من است همسر کاه
با ولای رضا ولی‌الله
❈۱۳❈
هرچه گویند خلق دامن چاک
من که دارم تو را؛ ندارم باک
من و دوری ز درگهت هرگز!!
من و هجران ز حضرتت حاشاک!!
❈۱۴❈
در رهت خاک اگر شوم غم نیست
هرکه از خاک زاد گردد خاک
من تو را منقبت کنم شب و روز
خاصه دراینچنین شبی فیروز
❈۱۵❈
تاکه افلاک را بقا بینم
این مهین جشن را بپا بینیم
چون در استم پی ثنای امام
پای خود بر سر سها بینم
❈۱۶❈
میهمانان و میزبانان را
برکنار از غم و بلا بینم
شادمان بنگرم دل احباب
به علی و آله الانجاب
کامنت ها