ملکالشعرا بهار:در مجلس به فرخی وا شد آنچه گم گشته بود پیدا شد
❈۱❈
در مجلس به فرخی وا شد
آنچه گم گشته بود پیدا شد
شید رخشان عدل طالع گشت
دیو دژخیم ظلم رسوا شد
❈۲❈
بیرق اعتساف ساقط گشت
رایت انتظام، برپا شد
بانک پاینده باد آزادی
از ثری بازتا ثریا شد
❈۳❈
جریان امور را، امروز
همه اسبابها مهیا شد
تا نگویی که آه نیم شبی
بیاثر ماند و ناله بیجا شد
❈۴❈
آه شد اشگ و اشک شد قطره
قطره شد سیل و سیل دریا شد
کودتای سه ساله غوغا کرد
کودک شصت ساله بانی او
❈۵❈
من نگویم که خود چه با ما کرد
آنکه بودیم جمله فانی او
زنده درگورمان چو موتی کرد
آنکه از ماست زندگانی او
❈۶❈
نی زتوبیخ خلق پرواکرد
نه اثرکرد مدحخوانی او
وه که خسرو به تخت ماوا کرد
فری آن فر خسروانی او
❈۷❈
چتر انصاف بر سر پا کرد
زهی آن چترکاویانی او
حکمت حق چنین تقاضاکرد
به خطا نیست حکمرانی او
❈۸❈
غنچهٔ انقلاب نشکفته
شد دچار نسیم آذاری
فکرهای بدیع ناگفته
شد ز زنگار مفسدت تاری
❈۹❈
مغزها تیره، عقلها خفته
قهرمان نجات متواری
کودتای سیاه آشفته
شده غرق سیاه کرداری
❈۱۰❈
لب مردم ز تشنگی تفته
رشوه چون سیل هرطرف جاری
دزد با دزد راز دل گفته
دیو با دیو کرده همکاری
❈۱۱❈
مژده کامروز شد پذیرفته
دعوت ما ز حضرت باری
وه که سخت اوفتاده در ششدر
کشور شش هزار سالهٔ ما
❈۱۲❈
وه که جز احتیاج و فقر و ضرر
نیست سرلوحهٔ مقالهٔ ما
وه که بر هیچ کس نکرد اثر
خنجر آه و تیر نالهٔ ما
❈۱۳❈
هله ز اخلاق ما به جای شکر
میچکد زهر در پیالهٔ ما
با چنین حال کی دهد اختر
بجز از خون دل نوالهٔ ما
❈۱۴❈
خود جز از سیرت زنان یکسر
نیست سیر علیالعجالهٔ ما
میدهد، هرکه میشود شوهر
به کف اجنبی، قباله ما
کامنت ها