گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بهرام سالکی:

❈۱❈
این سروده ، اشاره‌ای‌ست به مرگِ وجدان آدمی و مانعی که این خصلت ، برای
درنده‌خویی‌های انسان ایجاد می‌کند.
❈۲❈
او را فریفتیم! یک شب
که ماه ، در مُحاق بود (۱) او را به نام عشق ،
❈۳❈
به شوق ِ دیدنِ یک گل ، به باغ کشاندیم.
آنگاه شادمانه ،
❈۴❈
چنگال‌هایمان را در خون او فرو کردیم.
.......... ***
❈۵❈
اندرزهایش ، آزارمان می‌داد.
از عشق می‌گفت و از شکوه حُرمت انسان.
❈۶❈
بیزار بود از چکاچک شمشیرها
و در گوشمان می‌خواند: دست‌هایتان ،
❈۷❈
برای دریدن نیست! به گندم زارها بنگرید
گاهی به جای این همه نان ، گل باید کاشت!
❈۸❈
افسوس!
هرگز نخواست بداند نیازهای کرکس چیست!
❈۹❈
و باور نکرد تقدّس ابلیس را
او پرنده را
❈۱۰❈
در آغوش آسمان می‌خواست. و انکار می‌کرد
که پرواز ، گریز هست ،
❈۱۱❈
نه رهایی.
*** پندهایش عبث
❈۱۲❈
و حضورش ، سنگ راهی بود.
و مرگش ، نوید شادمانی ما!
❈۱۳❈
اینک ،
آسوده از شماتت او نشسته‌ایم به انتظار کبوتر.
❈۱۴❈
در دست‌های ما قفسی‌ست...
تابستان ۱۳۹۰

۱ - محاق: پوشیده ، سه شب آخر ماه قمری که در آن ماه از چشم ناظر زمینی دیده نمی شود.
❈۱۵❈

فایل صوتی اشعار نو ۹ - پایان انسان

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها