گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بهرام سالکی:

❈۱❈
کودکی را دیدیم ، بی‌هراس از باد ،
❈۲❈
با شمع روشنی در دست ، روی به مقصود ،
می‌دوید. و ما سالخوردگانِ با تدبیر ،
❈۳❈
سجاده‌هایمان بر دوش ، با چراغی کور ،
پنهان به زیر خرقهٔ خویش ، در انتظار ساربان بودیم.
❈۴❈
آنگاه ،
رفیقی گفت: یاران!
❈۵❈
دست‌های نُدبهٔ خود را بر آسمان بَرید...
و ما ، با شیونی حقیر ،
❈۶❈
دعا را گریستیم. اما ،
سپیده‌ای ندمید ، و چراغ نیم مردۀ‌مان ،
❈۷❈
با هق‌هقی عقیم ، واپسین تلالو خود را
بر چشم‌های حریصمان پاشید.
❈۸❈
سکوت بود و تباهی که پیر قافله‌مان
غمگنانه می‌نالید: ای پاک جامگان آلوده!
❈۹❈
ای عابدان سجده و تلبیس! آتش ِ چراغ شما
نه از تهاجم طوفان ، نه از تطاول باد ،
❈۱۰❈
که از سیاهی قلب‌هایتان بی فروغ مانده است...
.......
❈۱۱❈
و ما مُطهّران مصلحت اندیش ، ناباورانه و به تردید ،
به دست‌های سفیدمان نگریستیم ،
❈۱۲❈
بی‌هیچ لوث و پلیدی ، سیاه بود ، سیاه!
و با تحسُر و افسوس آن دورها ،
❈۱۳❈
کودکی را دیدیم با شمع روشنی در دست ،
بر بلندای مقصد ما ایستاده بود....
❈۱۴❈
تابستان ۱۳۹۱

فایل صوتی اشعار نو ۱۴ - چراغ

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها