گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بهرام سالکی:دل می‌تَپد از شوق ، گُمانم خبری هست یکبار دگر قصهٔ خون جگری هست

❈۱❈
دل می‌تَپد از شوق ، گُمانم خبری هست یکبار دگر قصهٔ خون جگری هست
عاقل نشود این دل سودا زدهٔ من از اوست که هر شام مرا چشم تَری هست
❈۲❈
اندرز بر او سود ندارد ، چه توان کرد؟ راهی بگزیدست که در آن خطری هست
هر چند که معشوق ، همه آیتِ لطفست در خلقتش از جور و جفا مختصری هست
❈۳❈
من در پی دلدار ازین کوی به آن کوی آری به ره عشق بُتان ، دربدَری هست
می‌گردم و می‌جویم و نومید نباشم زیرا که درین کوچهٔ بن‌بست ، دَری هست
❈۴❈
در خلوت خود بیخبر از عالم خویشم از دوست بپرسید که از من خبری هست!
« سالک » همه تدبیر تو شد یکشبه باطل اکنون به یقینی که قضا و قدری هست؟
❈۵❈
سال ۱۳۹۶

فایل صوتی غزلیات ۷ - خلوت

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها