گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بهرام سالکی:مدّتی هست ز من بی‌خبری ای ساقی بادهٔ من شده خون جگری ای ساقی

❈۱❈
مدّتی هست ز من بی‌خبری ای ساقی بادهٔ من شده خون جگری ای ساقی
هر گشایش که مرا بود ، به تدبیر تو بود بعدِ تو باز نشد هیچ دری ای ساقی
❈۲❈
حال من دیدی و در پای خُمم بنشاندی آفرین بر تو که صاحب‌بصری ای ساقی
مرهم داغ دل از جام شفابخش تو بود داری اندر کفِ خود هر هنری ای ساقی
❈۳❈
رسم دنیاست ، دلِ غمزده ویران کردن مرحبا بر تو که آبادگری ای ساقی
پرسی از من که چه‌ها دیده‌ام از شام فراق چه توان دید به چشمان تَری ای ساقی؟
❈۴❈
این طرف ، کوشش من بود که بیحاصل ماند آن طرف ، حُکم قضا و قدری ای ساقی
من گرفتار کم و بیش دلِ خویشتنم تو توانی که ز خویشم ببَری ای ساقی
❈۵❈
عمر اگر در همه اوقات ، به عشرت گذرد باز با جُور فلک ، سَر به سَری ای ساقی
« سالکی » گفت که دنیا همه پوچست و فریب کن به او مرحمت بیشتری ای ساقی!
❈۶❈
زمستان ۱۳۹۶

فایل صوتی غزلیات ۱۷ - حکمت

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها