بهرام سالکی:
❈۱❈
بوالحسن نامی ، سفیه و بَدخصال (۱)
گفت با بُهلول ، کای صاحب کمال (۲)
❈۲❈
گو چه گوید ، عقل دوراندیش تو؟
دُمّ سگ بهتر بُـوَد یا ریش تو؟!
گفت: گر جَستم ز پُل ، این ریش من (۳)
ور نجَستم ، دُمّ سگ باشد حَسَن! (۴)
❈۳❈
****
همچو مو باریک و چون شمشیر ، تیز
پل برای رَد شدن باشد عزیز!
پل اگر اینست و این شرط و شروط
❈۴❈
کس نماند ایمن از بیم سقوط
جانِ من ، این سختگیری بهر چیست؟
اندکی اغماض ، رسم دلبریست (۵)
من که نتوانم ازین پل بگذرم
❈۵❈
یا دهی بالم که از آن بپّرم (۶)
یک وجب ، پهنای پُل را کُن فزون (۳)
تا کسی از آن نگردد سرنگون!
❈۶❈
***********
۱ - سفیه: نادان - احمق
۲ - بهلول بن عمرو الصیرفی معروف به بهلول مجنون. وی در حدود ۱۹٠ هجری قمری در گذشت. وی از « دیوانگان عاقل » خوانده شده و دارای سخنان شیرین است.
۲ - بهلول بن عمرو الصیرفی معروف به بهلول مجنون. وی در حدود ۱۹٠ هجری قمری در گذشت. وی از « دیوانگان عاقل » خوانده شده و دارای سخنان شیرین است.
۳ - پل صراط
۴ - حَسَن: نیکو - خوب و ضمنا اشارهایست کنایه آمیز به نام بوالحسن!
۴ - حَسَن: نیکو - خوب و ضمنا اشارهایست کنایه آمیز به نام بوالحسن!
۵ - اغماض: چشم پوشی - گذشت
۶ - تلفظ صحیح لغت پریدن به دو شکل « رای » مشدد و بدون تشدید است:
۶ - تلفظ صحیح لغت پریدن به دو شکل « رای » مشدد و بدون تشدید است:
بدو گفت از ایدر برو تا به مَرو
بدانسان که در باغ پرّد تذرو (فردوسی)
❈۷❈
وز آنجایگه خیره شد ناپدید
هش و رای او همچو مرغان پرید (فردوسی)
در این مصرع ، فعل
برپریدن استفاده شده که به معنای پریدن است .
چنان برپریدند ازآن جایگاه
چنان برپریدند ازآن جایگاه
که از سایه شان دیده گم کرد راه (فردوسی)
اما چون امروزه ، لغت برپریدن چندان متداول نیست ، این فعل را به شکل « بپرم » آوردم که بنا به ضرورت وزن باید تشدید بر روی حرف « پ » قرار بگیرد .
اما چون امروزه ، لغت برپریدن چندان متداول نیست ، این فعل را به شکل « بپرم » آوردم که بنا به ضرورت وزن باید تشدید بر روی حرف « پ » قرار بگیرد .
کامنت ها