گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بهرام سالکی:

❈۱❈
هر چه دنیا بَذر درد و رنج داشت جمله را در کشتزار بنده کاشت
❈۲❈
کِشتِ من ، جولانگه هر آفتی‌ست این نه عدلِ بارگاه رحمتی‌ست
گشته‌ام آماج و از هر شش طرف (۱) جانِ من ، بر تیر گردون شد هدف
❈۳❈
می‌دهد دائم عذابم ، بهر آن تا شود عبرت برای دیگران!
سنگِ غیب از آسمان آید اگر راست اُفتد در بساط شیشه‌گر
❈۴❈
**** دعوتی کردند ملا را به شام
رفت با فرزند خود بهر طعام آش ِ بلغوری به سعی میزبان
❈۵❈
شد مُهیّا از برای حاضران یک دو کاسه ، هر کسی بر میل خویش
خورد و ملا یک قدح یا بلکه بیش هر کجا در معده‌هاشان ، حُفره بود
❈۶❈
پُر شد از آشی که اندر سفره بود « ری » کند بلغور در دیگ شکم (۲)
حاصل ِ آن هست نفخ و باد و دَم شام خوردند و درون انباشتند
❈۷❈
در شکم ، بذری ز طوفان کاشتند ساعتی بگذشت و شد وقت درو
از مکافاتِ عمل غافل مشو! صورتِ مُـلا ز غوغای شکم
❈۸❈
هم چو مخرج گشت پر چین و دُژم باد ، بر روزن فشار آغاز کرد
عاقبت با زور راهی باز کرد زوزه‌ای برخاست از اخراج ریح (۳)
❈۹❈
شد خجل مُلا از آن فعل ِ قبیح حق به جانب ، بر سر فرزند زد
کای پدر جان! از چه کردی کار بد؟ گر ز گاز معده هستی در ملال
❈۱۰❈
آروغ اینجا آر و گ..ز اندر مبال! (۴) پند بابا را به گوش ِ جان شنو
حرف حکمت از لبِ پیران شنو! کس چو بابایت تو را دلسوز نیست
❈۱۱❈
ای پسر ، مجلس که جای گ..ز نیست! ****
میزبان این ماجرا را چونکه دید آنچه را گز کرد مُلا ، او برید (۵)
❈۱۲❈
او هم از بادی که بودش در شکم در فشار افتاده بود و پیچ و خم
پس به فکر دفع شرّ باد شد در دل از ترفند ملا شاد شد
❈۱۳❈
بی‌محابا کرد تیزی را رها (۶) صحن مجلس پُر شد از بو و صدا
بر سر فرزند مُلا زد که: هی پندِ بابا ناشنیدن تا به کِی؟
❈۱۴❈
گو مگر بابا نگفتت پیش ازین آبرو ریزی نکن ، ساکت نشین؟
گر نیآموزی ادب ، ای بی‌خِرَد مستحقی ، بر سرت هر کس که زد
❈۱۵❈
**** گفت مُلا میزبان را با عتاب (۷)
از چه بر فرزند من کردی خطاب؟! (۷) آن صدا وآن تیز ، وین بو از تو بود
❈۱۶❈
این هنرها از تو آمد در وجود صیحه‌ای صادر شد از تنبان تو (۸)
تندبادی جَست از بُستان تو اهل مجلس شاهد این مدعا
❈۱۷❈
افترا بر این پسر بستی چرا؟ ****
میزبان گفتش: مشو از من ملول زانکه این فن از تو شد ما را حصول
❈۱۸❈
من گمان بردم که لطفی کرده‌ای بچه‌ات را بهر این آورده‌ای
تا به مجلس هر که تیزی در کند بر قصاص سهو خود ، او را زَنَد!
❈۱۹❈
**** من شدم فرزند مُلانصردین
روز تار و حال زارم را ببین هرکه در عالم خلافی می‌کند
❈۲۰❈
این فلک ، با من تلافی می‌کند این جهان با هر که می‌آید به خشم
این عجب! کز بنده گیرد زهر ِ چَشم سهم من از خوان گردون ، خون دل (۹)
❈۲۱❈
سر به سنگ و تن به خاک و پا به گِل گنج و نعمت را دهد بر جاهلان
رنج و محنت را نهد بر فاضلان (۱۰) با گناه اینکه خود دانشوری
❈۲۲❈
باید عمری بار این عُسرت بری (۱۱) ابلهان را آنچنان می‌پرورد
تا که دانا بیند و حسرت خورَد! چونکه من هم فَحْل و دانا نیستم (۱۲)
❈۲۳❈
پس چرا خط خورده نام از لیستم؟! ننگ جهلم هست و داراییم نیست
رنگ فقرم هست و داناییم نیست
❈۲۴❈
***********
۱ - آماج: جایی که نشانۀ تیر را روی آن قرار بدهند - نشانه‌گاه
۱ - شش طرف : جهات شمال ، جنوب ، شرق ، غرب ، بالا و پایین
۲ - ری: سیراب شدن. در اصطلاح آشپزی ، به قدکشیدن و حجیم شدن حبوبات و برنج گفته می شود.
۳ - ریح: باد - نسیم - بادی که در شکم بروز کند.
۴ - مبال: آبریزگاه - مستراح
۵ - اول گز کن بعد ببر: با مطالعه به کاری مبادرت کن ( از ضرب المثل های پارسی )
۶ - بی محابا: بی ملاحظه - بی پروا
۶ - تیز: باد صداداری که از مخرج انسان و حیوان خارج می شود.
۷ - عتاب ، خطاب: سرزنش - توبیخ .... و اتفاقاً روزی به خطاب ملک گرفتار آمد. (گلستان سعدی )
۸ - صیحه: صدای بلند
۹ - خوان: سفره ۱۰ - فلک به مردم نادان دهد زمام مراد...( حافظ )
❈۲۵❈
۱۱ - عُسرت: تنگدستی - تنگی - سختی ۱۲ - فحل: خردمند

فایل صوتی مثنوی گرگ نامه ۳۲ - هر چه دنیا بذر درد و رنج داشت

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها