بهرام سالکی:
❈۱❈
آن فقیر بینوا وقت نماز
با خدا کردی چنین راز و نیاز:
❈۲❈
گو برای چیست این خیل رسول؟ (۱)
کز نصیحتهایشان گشتم ملول
من ز تو کِی خواستم پیغمبری؟
وعدهٔ حوری و حوض کوثری
❈۳❈
آدمی ، کِی داشت کمبود نبی؟
کِی تقاضا کرد دین و مذهبی؟
آنچه را در جُستنش بود آدمی
لقمهای نان بود و جانِ بیغمی
❈۴❈
****
ای خدا ، جای پیمبر ، نان فرست
آنچه کم داریم ، ما را آن فرست
جای ارسالِ کتاب از آسمان
❈۵❈
بذل کن باران برای کِشتمان
گوشمان پُر گشته از اندرز و پند
پُر کن آغلهای ما از گوسفند
گر بخواهی آدمی ، آدم شود (۲)
❈۶❈
زحمت پیغمبرانت کم شود
رزق او را اندکی کن چربتر (۳)
تا نباشد لَنگ قوتی مختصر
تا گرسنه باشد این گرگ دو پا!
❈۷❈
کِی بتابد بر دلش نور هُدی؟ (۴)
اندرونش تا بود خالی ز نان
معرفت کِی راه می یابد در آن؟ (۵)
تا بود درمانده در کسب معاش
❈۸❈
در پی تنزیه و اصلاحش مباش (۶)
با حدیث و قصه ، تعلیمش مده
از عذابِ آخرت ، بیمش مَده
او نمیترسد ز تهدید جحیم (۷)
❈۹❈
او نمیپوید ، صراط مستقیم (۸)
این قـَدَر آیه بر او نازل مکن
میدَهَش روزیّ و خون در دل مکن
❈۱۰❈
***********
۱ - خیل: گروه - دار و دسته
۲ - در زبان و ادبیات فارسی قدیم ، لغت آدمی برای نامیدن نوع انسان به کار میرفت و لغت « آدم » به شکل خاص فقط در مورد حضرت آدم استفاده میشد. اما امروزه به دو معنای ، انسان و یا موجود دارای انسانیت و شعور به کار گرفته میشود . در این مصرع ، لغت « آدم » به همان معنای موجود باشعور مَد نظر بوده است.
بنی آدم آدم اعضای یک پیکرند... ( سعدی )
وز خوردن آدمی زمین سیر نشد... ( خیام )
آدمی در عالم خاکی نمی آید به دست ... ( حافظ )
۲ - در زبان و ادبیات فارسی قدیم ، لغت آدمی برای نامیدن نوع انسان به کار میرفت و لغت « آدم » به شکل خاص فقط در مورد حضرت آدم استفاده میشد. اما امروزه به دو معنای ، انسان و یا موجود دارای انسانیت و شعور به کار گرفته میشود . در این مصرع ، لغت « آدم » به همان معنای موجود باشعور مَد نظر بوده است.
بنی آدم آدم اعضای یک پیکرند... ( سعدی )
وز خوردن آدمی زمین سیر نشد... ( خیام )
آدمی در عالم خاکی نمی آید به دست ... ( حافظ )
۳ - چرب کردن: بر مقدار مقرر افزودن
۴ - نور هُدی: نور هدایت
❈۱۱❈
۵ - نظر سعدی ، مغایر با این بیت است:
اندرون از طعام خالی دار
تا در او نور معرفت بینی ( سعدی )
۶ - تنزیه: کسی را از عیب و آلودگی دور کردن
❈۱۲❈
۷ - جحیم: جهنم
۸ - پوییدن: به هر سو رفتن و جستجو کردن
کامنت ها