بهرام سالکی:
❈۱❈
آدمی ، چون سیر شد ، عُصیان کند
بندگی در محضر شیطان کند
❈۲❈
تا شود از حرص ، شلوارش دو تا
از خدا کمتر ندارد ، کبریا (۱)
تا کلاه او زراندودی شود
چشم آن دارد که معبودی شود
❈۳❈
چون اجاق مطبخش ، دودی کند (۲)
از تکبُّر ، فعل ِ نمرودی کند (۳)
چون ببیند خویش را رنگین شده
ظن برد « طاووس علّیین شده » (۴)
❈۴❈
بانگ آرد: هان مخوانیدم بشر!
من مَلک باشم ولی بی بال و پَر!
می‌رسد بر خلق ، فیض رحمتم
گر نی‌ام خالق ، دلیل خلقتم!
❈۵❈
شد وجودم ، علتِ خلق جهان
نعمت و رحمت ، برای مردمان
من به شوکت ، کمتر از خالق نی‌ام
کس نداند ،خود فقط دانم ،کی‌ام!
❈۶❈
من که هستم؟ نایب پروردگار!
بلکه هم ، قائم مقام کردگار!
روز و شب گر سجدهٔ شُکرم کنید
شاخه‌ای گـُل بر سر خود می‌زنید
❈۷❈
****
ادعاهایش ندارد انتها
چون نخوانده « یفعل الله مایشاء » (۵)
آنکه گوید من دلیل خلقتم
❈۸❈
یا همه معلول‌ها را علّتم
یا نداند عرض و طول این جهان
یا نکردی یک نظر بر آسمان
آن مگس پنداشت کان حلوا فروش
❈۹❈
دیگِ حلوا بهر او آرد به جوش (۶)
علتِ خلقت ، من و تو نیستیم
منصفی؟ بنگر من و تو چیستیم؟
پاره‌ای از گوشت و یک کاسه خون
❈۱۰❈
هر دو هم در بند امیال درون
یا غباری از بیابان وجود
قطره‌ای جاری درین دریای رود
قرن‌ها پیش از تو ، دنیا زاده شد
❈۱۱❈
جمله اسباب جهان آماده شد
گر تو کم باشی ز ترکیب جهان
پَـرّ کاهی کم ازین خرمن بدان
تو که با یک کفّ آبی غرقه‌ای
❈۱۲❈
در چنین گرداب مغرور چه‌ای؟
از تکبر ، چون نهی پا بر زمین
از فلک ، بسیار بینی قهر و کین
****
❈۱۳❈
گو چه باید کرد با این آدمی؟
کز فساد او تَـبَه شد عالَمی
راه حلش جو ز قرآن کریم
اقرأ: بسم الله رحمن رحیم
❈۱۴❈
خوان « علیهم ربک سوط عذاب » (۷)
تا نگردد بیش ازین ، عالم خراب
❈۱۵❈
***********
۱ - کبریا: غرور - تکبر
۲ - دود از مطبخ یا اجاق کسی بلند شدن ، به معنای توانگر و مالدار بودن اوست. به معنای دیگر ، در آشپزخانه‌اش غذایی پخته می‌شود.
خواجهٔ کم کاسهٔ ما آنکه از بهر طعام
خواجهٔ کم کاسهٔ ما آنکه از بهر طعام
هیچگاه از مطبخ او دود بر بالا نشد (وحشی )
-----
❈۱۶❈
در محلی که برنمی‌آمد
هفته هفته ز مطبخ او دود (محتشم کاشانی )
۳ - نمرود بنا به روایت تورات ، از شخصیت‌های عهد عتیق و از شاهان بابل بود و ادعای خدایی کرد. سومریان در مقابل او به سجده می‌افتادند.
۴ - بخشی از این مصرع از مولاناست در حکایت:
۴ - بخشی از این مصرع از مولاناست در حکایت:
آن شغالی رفت اندر خم رنگ
اندر آن خم کرد یک ساعت درنگ
❈۱۷❈
پس برآمد ، پوستین رنگین شده
کاین منم طاووس علیین شده!
۵ - یفعل الله مایشاء: هرچه را خداوند بخواهد ، به انجام می‌رساند.
۶ - تعبیر از عطارست:
مگس پنداشت کان قصاب دمساز
برای او در دکان کند باز
۶ - تعبیر از عطارست:
مگس پنداشت کان قصاب دمساز
برای او در دکان کند باز
۷ - « فصب علیهم ربک سوط عذاب » سوره فجر آیه ۱۲ (سرانجام پروردگارت ، تازیانه عذاب را بر سر آنان کشید.)
کامنت ها