بهرام سالکی:
❈۱❈
احمقی ، خوابیده مینوشید آب
عاقلی گفتش: که ای خانه خراب! (۱)
❈۲❈
خود ندانی هر که آب اینگونه خورد
پایبست عقل او را آب بُرد؟ (۲)
گویمت پندی و مشنو سَرسَری
خیز و بنشین ، گر که آبی میخوری
❈۳❈
گر کنون اندرز من را نشنوی
رفته رفته گول و کودن میشوی
قُـوَّت عقل تو کمکم کم شود
صافی اندیشههایت خم شود !
❈۴❈
عاقبت ، روزی تو را هوش و حواس
میشود مُختل ز بنیان و اساس
مرد ابله گفتیاش: این عقل چیست؟
این که گویی ، بلکه چیز بهتریست!
❈۵❈
دارد اَر قُـوَّت ، بُـوَد هم چون عسل
در دِه ما پس نمیآید عمل
من به هر شکلی توانم خورد آب
ایستاده یا نشسته یا به خواب
❈۶❈
اینکه چیزی نیست ، گه گاهی دَمَر
آبی از چشمه بنوشم همچو خر
مرد گفتش ، بگذر از این عقل و هوش
خوش بخواب ، آسوده آب خود بنوش!
❈۷❈
****
کُن رها ، چاهی که آبش خشک شد
و آسمان را ، گر سحابش خشک شد (۳)
این جهان ، احمق چرا پرورده است؟
❈۸❈
حیف از آن نانی که این خَر خورده است!
سَر چو گوری ، مغز چون میّت در آن
مُرده بیش از زنده بینی در جهان
آن سَری کاندر درونش عقل نیست
❈۹❈
سر مخوانش کان کدوی تنبلیست (۴)
با شتر ، اندر جوالی خُفتنت (۵)
بهتر از پندی به ابله گفتنت
گر که میخواهی نیابی دردسر
❈۱۰❈
از سر تفهیم نادان در گذر
نکتهٔ معقول با ابله مگو
ورنه بشنو حرفِ مفت و های و هو
در پی توجیه هر نادان مباش
❈۱۱❈
چون شوی عاجز ز امّا و چراش
وصفِ آیینه به نابینا مکن
سعی باطل ، کوشش بیجا مکن
بر نهنگ از پهنهٔ دریا بگو
❈۱۲❈
ماهیانِ حوض را از آبِ جو
***********
۱ - خانه خراب: بدبخت - دشنامگونهای است که گاه از روی شفقت و گاه از روی خشم گویند. ( لغت نامه دهخدا )
۲ - پایبست: اساس - پی - بنیان
۲ - پایبست: اساس - پی - بنیان
❈۱۳❈
۳ - سحاب: ابر
۴ - کس از سر بزرگی نباشد به چیز
کدو سر بزرگ است و بی مغز نیز (سعدی)
کدوی تنبل ؛ گونه ای کدو که بزرگ و کروی است.
۵ - جوال: کیسهٔ بزرگ ساخته شده از پارچهٔ خشن و یا ضخیم
۵ - جوال: کیسهٔ بزرگ ساخته شده از پارچهٔ خشن و یا ضخیم
کامنت ها