بهرام سالکی:
❈۱❈
نقش ِ شیطان چیست در دنیای ما؟
از چه شد بدنام بر اغوای ما؟
❈۲❈
آدم و شیطان ، نه خصم یکدگر
هم رهند و هم قطار و هم سفر
آنچه شیطان در جوال خویش داشت
جمله را در دامن انسان گذاشت
❈۳❈
آدمی ، بسیار ازو آموخته است
نکتهها از محضرش اندوخته است
با وجود قابلیتهای خویش
در تبهکاری ازو افتاد پیش
❈۴❈
هر چه را در مکتب او خوانده بود
زد به کار و بلکه بر آن هم فزود
****
یک سخن گفتم ولیکن بیاساس
❈۵❈
سر به سر اوهام و پندار و قیاس
دیو و شیطان ،جز خیالی بیش نیست
جمله اینها نام رمز آدمیست
هست شیطان ، این سرشت آدمی
❈۶❈
کاین چنین در شر فکنده عالمی
عزم داری تا کنی با او ستیز؟
یابی از زندان او راه گریز؟
از چه میگردی که جویی منزلش؟
❈۷❈
از تو بیرون نیست ، میجو در دلش
او درون تو اقامت کرده است
وز شرابِ نفْس تو ، گردیده مست
مرگ او کِی هست؟ روز فوت تو
❈۸❈
شد مقارن موتِ او با موتِ تو
نفْس امّارهست غالب بر بشر
دعوی لغوی بود ، بر او ظفر
هر که غیر این سخن سَر میکند
❈۹❈
خود بهل تا لاف در غربت زند (۱)
نفْس دارد مِیل طغیان و جنون
کِی به اندرز خِرَد ، یابد سکون
خیر و شر ، چون هر دو در ذات مَنند
❈۱۰❈
هر زمان بر من صلایی میزنند (۲)
هر یکی دارد برایم مُژدهای
این به نقدی وآن یکی بر وعدهای
دل ، گهی با او گهی با این یکیست
❈۱۱❈
زین کشاکش مقصد و مقصود چیست
آنکه رَست از دام نفْسش ، کیست او؟
هر که باشد ، جز فرشته نیست او
من ندیدم ، گر تو او را دیدهای
❈۱۲❈
محتمل ، دارای ضعفِ دیدهای!
***********
❈۱۳❈
۱ - بهل: رها کن - بگذر
لاف در غربت زدن: ادعای توخالی کردن
۲ - صلا: صدا زدن کسی برای دادن چیزی به او
کامنت ها