گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بهرام سالکی:

❈۱❈
آن یکی گفتا که من پیغمبرم در نَبوّت ، از رسولان برترم
❈۲❈
گر محمد (ص) خاتم پیغمبریست (۱) در وثوق این سخن تردید نیست (۲)
لیک ، من قدری ازو خاتم‌ترم! من نبیّ دُور بعدِ آخرم (۳)
❈۳❈
مردمان گفتند یک مُعجز بیار تا شویم از جان شما را یار غار (۴)
گفت: من را نیست وحی و دفتری یا عصایی که بگردد اژدری (۵)
❈۴❈
لیک فرمان می دهم اشجار را (۶) تا دوان آیند بر درگاه ما
حال ، امری می‌کنم بر آن درخت نزد ما آید بدون فُوت وقت (۷)
❈۵❈
**** پس صدا کردی به آوازی رسا:
ای درخت ، اینک به پیش ما بیا... این سعادت شد نصیبت ای گیاه
❈۶❈
تا ز خاک اکنون رَسی بر اوج ماه هر شجر را نیست توفیقی چنین
تا که گردد با رسولی همنشین گر پَر ِ پَرواز بخشیدت فلک
❈۷❈
همتّی کُن ، بال بگشا تا مَلک (۸) گر رَسی بر محضر پیغمبرت
می‌شود تابان به عالم ، اخترت همگنانت بر تو حسرت می‌خورند
❈۸❈
بعد ازین نامت به نیکی می‌بَرند ****
شد ازو اصرار و از سوی نبات (۹) آنچه ظاهر شد سکون بود و ثبات
❈۹❈
بار دیگر بانگ زد بر آن شجر بانگ کِی دارد اثر ، بر گوش کر؟
گر ندایی از حجر بشنیده‌ای (۱٠) زآن شجر هم جا به جایی دیده‌ای
❈۱۰❈
پس نبی گفتا که شاید این درخت تنبل و تن‌پرور است و تیره‌بخت
یا که باشد بادِ نخوت در سرش تا کِی این آتش کند خاکسترش؟
❈۱۱❈
او چو ما ، گر خُلق نیکو داشتی دست ازین خیره‌سری برداشتی
گر چه باشد خودپسند و بَدمنش نیست لایق بهر طعن و سرزنش
❈۱۲❈
ما رسولان اهل خودخواهی نِه‌ایم با چنین رفتارها بیگانه‌ایم
تا برای این شجر الگو شویم (۱۱) او نیامد ما به نزدش می‌رویم
❈۱۳❈
*********** ۱ - خاتم: ختم کننده - یکی از القاب حضرت محمد (ص) که پایان دهنده امر رسالت بودند.
❈۱۴❈
۲ - وثوق: صحت و درستی ۳ -... لیس نبی بعدی:... بعد از من پیامبری نخواهد بود.
۴ - یار غار: لقب ابوبکر که یار غار حضرت رسول (ص) بودند. - یار غار ( ضرب المثلی است )
۵ - اشاره به معجزهٔ حضرت موسی که عصایش را به مار تبدیل کرد.
۶ - شجر: درخت - اشجار: درختان
۷ - از نظر قواعد ادبی ، کلمات « درخت » و « وقت » نمی‌توانند قافیهٔ دو مصرع یک بیت باشند. اما این دو واژه با قرابت آوایی‌شان ، به عنوان قافیه‌های دو مصرع این بیت به کار گرفته شده‌اند و با خوش‌نشینی و هم نوایی‌شان ، اصراری برای تغییر آن نداشتم.
نمونه‌ای از مثنوی مولانا: از کمال طالع و اقبال و بخت
او ایازی بود و شه محمود وقت
۸ - تا مَلَک: تا فرشته‌ها - مجازا به معنی عروج کردن و ارتقاء مقام و معنویت است .
۹ - نبات: هر سبزه و درخت که از زمین بروید. در اینجا به معنی درخت آمده است.
ز موج بحر کف تو چو نشو یافت نمی
نبات سدره و طوبی گرفت نشو و نما (عطار)
❈۱۵❈
سدره و طوبی: نام دو درخت در بهشت ۱٠ - حجر: سنگ
۱۱ - الگو: ( لغتی به زبان ترکی ) سرمشق - نمونه

فایل صوتی مثنوی گرگ نامه ۶٠ - آن یکی گفتا که من پیغمبرم

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها