گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بهرام سالکی:

❈۱❈
بانگ ، در بازار می‌زد ، احمقی بشنوید ای مردمان ، حرفِ حقی
❈۲❈
من خدایم ، رحمتی بر عالمین معجزاتم آنچنان و این چنین
گر نه اینک بر من ایمان آورید منکر مایید و جمله کافرید
❈۳❈
آن یکی گفتش: مگر مجنون شدی؟ کز روال عقل و دین ، بیرون شدی
در همین دهکوره ، شخصی سال پیش دعوی پیغمبری کرد و نه بیش
❈۴❈
مردمان کُشتند او را آن زمان از وی اکنون مانده مشتی استخوان
تو کنون کوس خدایی می‌زنی؟ (۱) جان خود را در بلا می‌افکنی؟
❈۵❈
**** مُدّعی پرسید: نام او چه بود؟
نوح بودی یا سلیمان یا که هود؟ خدمتش گفتند اسمش را « اَحَد »
❈۶❈
گفت پس حق بوده او را قتل و حَد (۲) چون ندارم من احد نامی رسول
ای امان از مردم شیاد و گول (۳) من فرستادم هزاران تَن نَبی
❈۷❈
نیست یادم از چنین کس مطلبی (۴) خوب شد کُشتید آن کذّاب را (۵)
اجرتان محفوظ باشد پیش ما
❈۸❈
***********
۱ - کوس ، طبل بزرگ - کوس زدن در هنگام پیروزی یا جشن‌ها انجام می‌شد. کوس پادشاهی یا خدایی زدن ، ضرب‌المثلی است برای افراد نوکیسه که به سامان رسیده‌اند و سر از پا نمی‌شناسند.
۲ - حدّ: مجازات شرعی - کیفر
۳ - گول: نادان - جاهل - فریبکار ۴ - مطلب: موضوع - مورد
❈۹❈
۵ - کذّاب: دروغگو - حیله‌گر

فایل صوتی مثنوی گرگ نامه ۶۲ - بانگ ، در بازار می‌زد ، احمقی

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها