گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بهرام سالکی:

❈۱❈
با شرارت ، آتشی افروختی دیگری را نه ، که خود را سوختی
❈۲❈
این سَفَر ، رَستی ز آتش ،خوش مباش (۱) هر چه در وقتش و هر چیزی به جاش
گر که چوبی می‌زنی بر دیگری یک دو کمتر زن ،که بازش می‌خوری (۲)
❈۳❈
« این جهان ، کوه است و فعل ما ندا سوی ما آید نداها را صدا » (۳)
**** این سخن گویم اگر چه تازه نیست
❈۴❈
لیکن از دانایی و حکمت ، غنی‌ست دوزخ و جنّت ، درین دنیای ماست
اینکه گویی در سَما باشد ، خطاست (۴) نعمتِ جنّت ، همین اقبال توست
❈۵❈
فرصتِ اِعمال آن آمال توست دوزخ آن طبع حریص آدمیست
آتشش هم غیر اَعمال تو نیست هر که خود ، آتش به جانِ خویش زد
❈۶❈
مار ِخود شد ، بر تن ِ خود ، نیش زد جای آن آتش ، چراغی برفروز
کآن به جانت ، روشنی بخشد نه سوز گر چراغ خانه‌ای روشن کنی
❈۷❈
بر تَفِ جان سوز ِ خود ، آبی زنی
***********
۱ - این سفر: این بار - این دفعه
۲ - چوبی که زنی چو باز باید خوردن
پس در زدن احتیاط باید کردن ( شاعر؟ )
❈۸❈
۳ - بیت از مثنوی مولاناست. ۴ - سما: آسمان

فایل صوتی مثنوی گرگ نامه ۶۸ - با شرارت ، آتشی افروختی

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها