بهرام سالکی:
❈۱❈
عارفی یک شب به هنگام دعا
بذلهای میگفت اینسان با خدا (۱)
❈۲❈
گر بخواهی بندهات مؤمن شود
از گناه و معصیت ایمن شود
امر فرما بر کرام الکاتبین (۲)
جای جاسوسی ز حال مسلمین
❈۳❈
ناصحش باشند در کسب معاش
دائماً پرهیز دارند از خطاش
جای مهملکاری ثبت گناه (۳)
بازدارندش ز اعمال سیاه
❈۴❈
از عذاب آخرت بیمش دهند
آدمیّت را تعلیمش دهند (۴)
تا بفهمد چیست فرق چاه و راه
تا نگردد گِرد گرداب گناه
❈۵❈
گر زبان خوش نشد تفهیم او
نوع دیگر داد باید بیم او
بهر خنثی کردن شرّ بشر
بیگمان ماندست یک راه دگر
❈۶❈
پیشگیری بهتر از درمان بُوَد
چارهٔ این کار هم آسان بُوَد
اختیاری ده بر آن هر دو مَلک (۵)
تا کنندش اهل ، با چوب و فلک
❈۷❈
ابتدا بر خیر ترغیبش کنند
گر که او نشنید ، تأدیبش کنند (۶)
با کتک باید ز شر ، منعش نمود
چونکه او لغزید ، تنبیهش چه سود
❈۸❈
کار او مگذار بهر آخرت
ورنه از او بس ببینی معصیت
چونکه او گوشش به پند و آیه نیست
جز زبان زور راه چاره چیست؟
❈۹❈
چون دمی او را به خود بگذاشتی
بس گنه روی گنه انباشتی
ذات او ، مشتاق فسق است و فساد
پند در گوشش چو غربالست و باد (۷)
❈۱۰❈
از چه در بند نصیحت کردنی؟
او شود اصلاح با پسگردنی!
آدمی را گر نصیحت داشت سود
یک نفر فاسد درین دنیا نبود
❈۱۱❈
***********
۱ - بذله: سخن خوش - نکتهای لطیف
۲ - کرام الکاتبین: دو فرشتهای که همیشه همراه انسان هستند و کارهای خوب و بد او را ثبت میکنند.
۳ - مهملکاری: بیهودهکاری
۳ - مهملکاری: بیهودهکاری
۴ - آدمیّت: انسان بودن - انسانیّت - در این مصرع ، سکتهای وجود دارد که البته خارج از وزن نیست اما چون لغت « آدمیت » به مقصود شاعر نزدیکتر بود ، اینگونه سروده شد. این مصرع را میتوان اینگونه هم خواند: درسی از انصاف تعلیمش دهند.
۵ - مَلَک: فرشته
۵ - مَلَک: فرشته
۶ - تأدیب: ادب کردن - مجازاً به معنی تنبیه کردن
۷ - همانطور که باد از غربالِ مشبک میگذرد ، گوش برخی انسانها ، کارآیی لازم برای نگهداشتن پند را ندارد و پند همچون باد از آن میگذرد.
۷ - همانطور که باد از غربالِ مشبک میگذرد ، گوش برخی انسانها ، کارآیی لازم برای نگهداشتن پند را ندارد و پند همچون باد از آن میگذرد.
❈۱۲❈
کامنت ها