بهرام سالکی:
❈۱❈
هیچ میدانی اگر شیطان نبود
این جهان ، بیروح میماند و خمود؟ (۱)
❈۲❈
گر نبودی رهنماییهای او
لطفِ طبع و همّت والای او
هیچکس در عمر خود ، عشرت نکرد
عاشقی با دلبر خود چت نکرد
❈۳❈
نه صدای ساز میآمد به گوش
نه کسی از ذوق مستی در خروش
نه سَر و سِرّیت بودی با یکی
نه چشیدی طعم بوس دزدکی
❈۴❈
دائما سجادهات بودی به دوش
وعظِ واعظ ، برده بودت عقل و هوش
آفرین بر خیرخواهیهای وی
کز شفقّت داد دستت جام می
❈۵❈
گر نکردی آشنایت با شراب
درد و غم را با چه میکردی جواب؟
غالبِ اندرزهایش دلپذیر
سرخوشان را او مشارست و مشیر (۲)
❈۶❈
در دلالت ، کس چو او خوشذوق نیست (۳)
در مَرامش ، غیر شور و شوق نیست
روز و شب در فکر عیش و نوش ماست
پس بر او لعنت فرستادن خطاست
❈۷❈
او طربافروز هر محفل بود
موجد شادیّ جان و دل بود (۴)
خواب غفلت را ز چشم ما پراند
لذت فردوس را بر ما چشاند
❈۸❈
گرچه او را لعن و نفرین میکنیم
ما به عصیان ، بدتر از اهریمنیم
مقتدای اعظم انسان هموست
پس چرا او را نمیداریم دوست؟
❈۹❈
جای لعنت بهر او رحمت فرست
از صمیم دل و با رغبت فرست
آدمی ، باید کند تصدیق او (۵)
با دعا خواهد ز حق ، توفیق او
❈۱۰❈
من که شخصاً قدردانَش بودهام
بارها مهمان به خوانش بودهام (۶)
از جوانی ، رهنمودم داده است (۷)
پیش پایم راهها بگشاده است
❈۱۱❈
هر کجا باشد ، خدا حفظش کند
بیخ بدخواهان او را برکَنَد (۸)
❈۱۲❈
***********
۱ - خمود: افسرده و بی نشاط
۲ - مشیر ، مشار: آن که در کارها با او مشورت میکنند - مشاور
۳ - دلالت: راهنمایی - هدایت - راهبری
۳ - دلالت: راهنمایی - هدایت - راهبری
۴ - موجد: پدیدآورنده - آفریننده
۵ - تصدیق: پذیرش - قبولی - استقبال
❈۱۳❈
۶ - خوان: سفرهٔ طعام - خوردنی
۷ - مقتدا: پیشوا - راهبر - راهنما - مرشد
۸ - بیخ: ریشه - از بیخ برکندن: ریشه کن کردن - از ریشه خشکاندن
کامنت ها