گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:اگر خضر خطت از چشمهٔ حیوان نشان دارد عقیق لب چرا چون تشنگان زیر زبان دارد

❈۱❈
اگر خضر خطت از چشمهٔ حیوان نشان دارد عقیق لب چرا چون تشنگان زیر زبان دارد
نمی‌دانم شهادتگاه شوق کیست این وادی که رفتنهای خون بسمل اینجا کاروان دارد
❈۲❈
به‌ این‌ یک غنجه دل‌ کز فکر وصلت کرده‌ام خونش نفس در هر تپش صبح بهاری پرفشان دارد
تحیر برکه بندم با تماشای‌که پیوندم خیال حلقهٔ زلفت هزار آیینه‌دان دارد
در این‌ گلشن ‌شکست‌ رنگ‌ و بو سطری‌ست ‌از حالم
پیام بینوایان نامهٔ برگ خزان دارد
❈۳❈
ز تعجیل بهاران بیش ازین نتوان شدن غافل شکفتنهای‌گل چندین جرس عرض فغان دارد
به‌استعداد جان سختی‌ست‌جست ‌و جوی این‌دریا
ز گوهر پیکر هر قطره بوی استخوان دارد
کسی را دعوی آزادگی چون سرو می‌زیبد که با هر چار فصل از بی‌نیازی یک زبان دارد
❈۴❈
شکست ‌رنگ ‌هم صبحی‌ ست ‌از گلزار خرسندی گل اینجا در خزان سیر بهار زعفران دارد
به حیرت بال مژگان نیست بی انداز پروازی درین دریا عنان لنگر ما بادبان دارد
❈۵❈
اگر خاکسترم پروازم و گر شعله جولانم هوای او ز من صد رنگ تغییر عنان دارد
تماشای بهاری کرده‌ام بیدل که از یادش نگه در دیده‌ها انگشت حیرت در دهان دارد

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۱۰۰۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها