گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:تا لبش در نظرم می‌گذرد آب‌گشتن ز سرم می‌گذرد

❈۱❈
تا لبش در نظرم می‌گذرد آب‌گشتن ز سرم می‌گذرد
فصل گل منفعلم باید ساخت ابر بی‌ چشم ترم می‌گذرد
❈۲❈
زین گذرگه به کجا دل بندم هرچه را می‌نگرم می‌گذرد
در بغل نامهٔ عتقا دارم خبرم بیخبرم می‌گذرد
❈۳❈
حلقه شد قامت و محرم نشدم عمر بیرون درم می‌گذرد
جادهٔ پی‌سپر تسلیمم هر چه آید به سرم می‌گذرد
❈۴❈
ششجهت غلغل صور است اما همه در گوش کرم می‌گذرد
مژه‌ای باز نکردم هیهات پر زدن زیر پرم می‌گذرد
❈۵❈
موج این‌بحر نفس راست نکرد به وطن در سفرم می‌گذرد
هر طرف سایه‌صفت می‌گذرم یک شب بی‌سحرم می‌گذرد
❈۶❈
کاش با یأس توان ساخت چو بید بی‌بری هم ز برم می‌گذرد
دل ندانم به کجا می‌سوزد دود شمعی ز سرم می‌گذرد
❈۷❈
خاکم امروز غبارانگیز است پستی از بام و درم می‌گذرد
کاروان الم و عیش کجاست من ز خود می‌گذرم می‌گذرد
❈۸❈
چند چون شمع ‌نگریم‌ بیدل انجمن از نظرم می‌گذرد

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۱۰۷۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

نصیر
2018-02-17T13:41:05
با عرض ادب و احترام ! این شعر توسط احمد ظاهر خواننده نابغهء افغانستان حدود چهل سال پیش در قالب آهنگ درآمده است.معنی یکی از بیت های این شعر زیبا را نمیدانم اگر لطف کنید برایم توضیح دهید، ممنون میشوم.جادهء پی سپر تسلیمم
nabavar
2018-02-17T15:30:20
نصیر جانجادهٔ پی‌سپر تسلیممهر چه آید به سرم می‌گذرددر جاده ی تسلیم و رضا راه می سپُرمزنده باشی